سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 6 تير 1403
    20 ذو الحجة 1445
      Wednesday 26 Jun 2024
      • روز جهاني مبارزه با مواد مخدر
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      چهارشنبه ۶ تير

      برگزيده

      شعری از

      حسين صداقتى

      از دفتر عشق در مقياس بانوى ايرانى نوع شعر

      ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۰ ۰۲:۳۰ شماره ثبت ۵۱۴۵
        بازدید : ۷۳۰   |    نظرات : ۳

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر حسين صداقتى
      آخرین اشعار ناب حسين صداقتى

      صدای ارسالی شاعر:
         

      عشق

      كولى وار

      از جانب ِ عطرمان مى گذرد

       

      با نجابتى كه از تو ياد گرفته ام

      متمدن شده ام

      و بربريّت ِ دستان ام را

      در تو پنهان كرده ام

      و ديگر هيچ كس نمى شناسدم

       

      تا سر در خلسه ى تو فرو مى برم

      ملكوتى از تو مجسم مى شود در برابرم

      و اين گونه پيامبروار

      زاده مى شوم

      تا برگزيده ى تقدير تو باشم

       

      هميشه با نيمى از قلبم

      بر صليب ها برافراشته شدم

      و با نيمى ديگر

      به تو عشق ورزيدم

      آه

      اگر صليب ها برداشته شوند

      با چه قلبى تو را دوست خواهم داشت

      و شايد دوباره عشق ام

      بربر شد

      و با چهار اسب ِ نعل شده

      به سوى تو تاخت

       

      شك ندارم به قـِدمت تو

      به ستون هاى چشم ات

      كه قطاع ِ آتش ِ خورشيدند

      و عطر ِ باستانى دستان ات

      كه نشئه ى هر اقليمى را در خود دارد

       

      من جغرافياى منتشر شده ى توام

      بر تمامى نقشه ها

      كه راه هاى رسيدن به تو را مى دانم

      من فصل ِ تاريخى نوين ام

      كه در آن

      پادشاهى ِ اولين سلسله ى عشق را

      به من سپرده اند

      تا تاجگذارى كنم

      در شهر ِ رعاياى بى رويا

      و تو را ملكه ى خود برگزينم

      تا محبت را بشورانم

      بر خِرَدهاى خصمانه اى

      كه هر روز تو را

      با مِقراضى كهنه بُرش مى دهند

       

      من دشنه ى شعرم را

      جان پناه تو ساخته ام

      دشنه اى كه نه خون مى ريزد

      و نه خون مى خواهد

      دشنه اى كه چون در قلبى فرو رود

      صداى زندگى مى دهد

      چون سمفونى موزارت

      و به جاى صحنه اى خونين

      لبخند ِ موناليزا را نقش مى كند

      و اين گونه است كه عشق

      بى هيچ واهمه اى

      كولى وار

      از جانب ِ عطرمان مى گذرد

       

      ح3ين 3داقتى 

      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0