سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 27 فروردين 1404
    18 شوال 1446
      Wednesday 16 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        ساده ترین درس زندگی این است ،هرگز کسی را آزار نده.ژان ژاک روسو

        چهارشنبه ۲۷ فروردين

        برگزيده

        شعری از

        حسين صداقتى

        از دفتر عشق در مقياس بانوى ايرانى نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۰ ۰۲:۳۰ شماره ثبت ۵۱۴۵
          بازدید : ۷۵۲   |    نظرات : ۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حسين صداقتى
        آخرین اشعار ناب حسين صداقتى

        صدای ارسالی شاعر:
           

        عشق

        كولى وار

        از جانب ِ عطرمان مى گذرد

         

        با نجابتى كه از تو ياد گرفته ام

        متمدن شده ام

        و بربريّت ِ دستان ام را

        در تو پنهان كرده ام

        و ديگر هيچ كس نمى شناسدم

         

        تا سر در خلسه ى تو فرو مى برم

        ملكوتى از تو مجسم مى شود در برابرم

        و اين گونه پيامبروار

        زاده مى شوم

        تا برگزيده ى تقدير تو باشم

         

        هميشه با نيمى از قلبم

        بر صليب ها برافراشته شدم

        و با نيمى ديگر

        به تو عشق ورزيدم

        آه

        اگر صليب ها برداشته شوند

        با چه قلبى تو را دوست خواهم داشت

        و شايد دوباره عشق ام

        بربر شد

        و با چهار اسب ِ نعل شده

        به سوى تو تاخت

         

        شك ندارم به قـِدمت تو

        به ستون هاى چشم ات

        كه قطاع ِ آتش ِ خورشيدند

        و عطر ِ باستانى دستان ات

        كه نشئه ى هر اقليمى را در خود دارد

         

        من جغرافياى منتشر شده ى توام

        بر تمامى نقشه ها

        كه راه هاى رسيدن به تو را مى دانم

        من فصل ِ تاريخى نوين ام

        كه در آن

        پادشاهى ِ اولين سلسله ى عشق را

        به من سپرده اند

        تا تاجگذارى كنم

        در شهر ِ رعاياى بى رويا

        و تو را ملكه ى خود برگزينم

        تا محبت را بشورانم

        بر خِرَدهاى خصمانه اى

        كه هر روز تو را

        با مِقراضى كهنه بُرش مى دهند

         

        من دشنه ى شعرم را

        جان پناه تو ساخته ام

        دشنه اى كه نه خون مى ريزد

        و نه خون مى خواهد

        دشنه اى كه چون در قلبى فرو رود

        صداى زندگى مى دهد

        چون سمفونى موزارت

        و به جاى صحنه اى خونين

        لبخند ِ موناليزا را نقش مى كند

        و اين گونه است كه عشق

        بى هيچ واهمه اى

        كولى وار

        از جانب ِ عطرمان مى گذرد

         

        ح3ين 3داقتى 

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1