دوشنبه ۵ آذر
چشم به راه شعری از رویا باقرزاده
از دفتر شاهد نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۱ شهريور ۱۳۹۵ ۱۹:۲۹ شماره ثبت ۵۰۱۶۲
بازدید : ۵۰۸ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب رویا باقرزاده
|
گفته بودم رفتنت را تازه باور کرده ام
گوش را بر خواهش و اصرار دل کر کرده ام
گفته بودم بسکه پیچیدم از این باور به خود
چشم خودکار و ردیف و قافیه تر کرده ام
اینک اما لاجرم از حرف خود برگشته ام
عقل رفت از رو ز بس من با دلم شر کرده ام
اینکه من باور کنم رفتی دگر ٬ باور نکن!
چشم در راهت نشستم باور از سر کرده ام
بس که کس را ره ندادم من به جای خالی ات
خون به قلب مهربان و پاک مادر کرده ام
بسکه خواندم مو به مو هر بار پیغام تو را
واژه واژه جمله از هر سطر از بر کرده ام
دل٬ خدای دردها شد قاصدک پیغمبرش
از قضا پیغمبرش را نیز کافر کرده ام
مادرم هم بی گمان بیند مرا نشناسدم
چشم سرخ و روی زرد و جسم لاغر کرده ام
با که رفتی؟ ای تمام حرف هایت ماندنی
من هوای دیدنت یکبار دیگر کرده ام
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.