سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        گلایه از خدا

        شعری از

        بیژن آریایی(آریا)

        از دفتر برگی از تاریخ نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۵ ۲۳:۰۵ شماره ثبت ۵۰۰۹۸
          بازدید : ۷۳۷۴   |    نظرات : ۱۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بیژن آریایی(آریا)

        من اگر بهشت نخواهم؛به که گویم این سخن را
        اگرم  نخواهم  آن  حور ؛ که  کُنَد  فراغ   تن   را
        نخورم   شراب   نابت  ؛ نه   عسل   نه انگبینت
        زچه وعده دادی ای رب؛به که داده ای تو فن را
        دل   آدم  و  حوا   را؛ تو  شکستی  بهر   گندم
        به   تو  گویم  ای  خداوند ؛تو  بده جواب من را
        نکنم    عبادتت   من؛   نشوم    غلام    دربار
        به  گمان  تو  بی  نیازی؛ تو نبندی این دهن را
        ز   تو   واهمه   ندارم؛ که ريوف   و   مهربانی
        تو  بسان  ابر خرداد،  بدهی  خار  و  چمن   را
        تو  کریمی  و  رحیمی؛ تو  بزرگی  و   خدایی
        تو  به  من  بگو  تفاوت؛چه بُوَد  چو مرد و زن را
        مگر  این  دو  را یکی نیست؛به جهان پدر وَ  مادر
        ز  چه  رو  برابرش  نیست؛تو ز من زُدای ظَن را
        مگرش  به   گیتی ات  نیست؛رُسلان  تو   فراوان
        ز  چه رو  فرنگیان  را؛پر نموده ای تو   خَن   را
        مگر  آن  نژاد انسان؛ که زیید  به   ملک    دیگر
        چه تفاوتی که دارد ؛سبز و خوش دشت و دمن را
        نه   عزیز  و  مهربانم؛  نه  فدای   نام     نیکت
        پیش  تو  تفاوتی نیست؛ تو نگفتی  این  سخن  را
        همه  آن  سخن  که  گفتی؛ بشیند  رسول  آن  دم
        ولی  گفتش آن مفسر ؛ همه   آمد  و  شدن    را
        به   همان   مفسرین ات،  آریا  بگوید  این   را
        چون   خدای  مهربانم ؛کی بسوزد این بدن    را
        خَن=انبار کشتی
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۲۰ شهريور ۱۳۹۵ ۱۵:۴۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        نغمه احدی
        شنبه ۲۰ شهريور ۱۳۹۵ ۰۴:۴۱


        درود بزرگوار

        اگر دستم رسد بر چرخ گردون

        از او پرسم که این چون است و آن چون

        یکی را می‌دهی صد ناز و نعمت

        یـکــی را نــان جـو آلــوده در خــون خندانک
        نیره ناصری نسب
        شنبه ۲۰ شهريور ۱۳۹۵ ۰۸:۱۲
        درود بر شما جناب آریایی بزرگوار

        سروده ای زیبا بود قلمتان پایدار خندانک خندانک خندانک

        فریبا غضنفری  (آرام)
        شنبه ۲۰ شهريور ۱۳۹۵ ۱۰:۰۴
        🌹🌹🌹
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        شنبه ۲۰ شهريور ۱۳۹۵ ۱۳:۳۳
        سلام خندانک
        آه چه گلایه ای .......
        یاد موسی و شبان افتادم
        هیچ آدابی و ترتیبی مجو
        هرچه می خواهد دل تنگت بگو
        باقر رمزی ( باصر )
        يکشنبه ۲۱ شهريور ۱۳۹۵ ۱۸:۴۶
        خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        هزاران درود
        منتظر دیدارتان میمانم
        الهی کماکان موفق باشید و نویسا و خرم
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        عیسی نصراللهی( تیرداد)
        يکشنبه ۲۸ شهريور ۱۳۹۵ ۰۷:۵۷
        شعر ایراد وزنی دارد
        سروده بر وزن فعلات و فاعلاتن فعلات و فاعلاتن
        یعنی شروه هجا و تقطیع با حرف کوتاه چو تو و غیره است
        درحالیکه مصرع بیستم و بیست و چهارم با هجای بلند آغاز شده که این امر وزن را به هم ریخته است ضمنا مصرع :
        همه آن سخن که گفتی؛ بشیند رسول آن دم سراسر ایراد وزنیست

        امیدوارم نقد پذیر باشید

        علی   صادقی
        يکشنبه ۲۸ شهريور ۱۳۹۵ ۱۸:۲۲
        سلام

        سروده ای زیبا وروان از شما خواندم .....موفق وموید باشید ./ خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7