سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        مادرم (سروده ای از محمدعلی اردهالی)

        شعری از

        محمدعلی اردهالی

        از دفتر شعرناب نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱ آذر ۱۳۸۹ ۲۱:۲۲ شماره ثبت ۴۹۲
          بازدید : ۹۷۶   |    نظرات : ۲۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمدعلی اردهالی



        مادرم وقتی بود اسمان آبی بود

         

        عشق با روح نسیم

         

         در سکوت پرش شب پره ها

         

         روی ایوان هراس من وما

         

        با صدای وزش برگ سپیدارسر کوچه ی ما می رقصید .

         

         

        مادرم وقتی بود

         

        همه چی آبی بود ،

         

         آسمان ،آب ، زمین ،

         

        من و  تو ، عشق ، سپیدار ، سبد ، سیب همه آبی بود

         

         

        مادرم وقتی بود

         

        گنبد مسجد رویای پر از خاطره اش

         

        با دو گلدسته ی گلبانگ گل آواز نماز

         

         همگی آبی بود

         

         روی سجاده ی پنهان نماز عشقش

         

        در فضای همه از پوشش عطر گل یاس ،

         

        سجده ی عشق به پابوس سلامش می رفت .

         

         

         

        مادرم وقتی بود

         

        عشق هم آبی بود

         

        مادرم هم گل بود

         

         و هر از چند صباحی که گلی را می یافت

         

        مادرم همچو چکاوک سر یک بید بلند

         

        غرق در عطر نسیم گل سرخ

         

        مادرم هم میخواند .

         

         

         

        مادرم وقتی رفت  ،

         

        آسمان طوسی شد ،

         

        پرده ی قرمز عنابی همسایه ی ما ،

         

        در نوازش با باد

         

        خارج از پنجره در میغلتید ،

         

        ماهی تنگ بلور ،

         

        رنگ در باخت و بر بام بلورین پر از آب تپید .

         

         

         

        مادرم وقتی رفت ،

         

        آسمان طوسی شد ،

         

        همه چی طوسی شد ،

         

        روح در غربت تنهایی باغ ،

         

        باغ در غربت تنهایی گل ،

         

         گل بدون گلبرگ ،

         

         

         

        ومن خسته که در غربت آن روح بلند

         

        دست در دست کلام و غزل حافظ عشق

         

         به تفال با او،

         

        در کنار چمن مزرعه خاطره ها

         

        وزش باد به نجوای دل و جان آمد:

         

        بوسه ای از لب لعلش نچشیدیم و برفت

         

        روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت .

         

        همچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیم

         

        کای دریغا بوصالش نرسیدیم و برفت

         

         



        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2