جمعه ۷ دی
مادرم (سروده ای از محمدعلی اردهالی) شعری از محمدعلی اردهالی
از دفتر شعرناب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱ آذر ۱۳۸۹ ۲۱:۲۲ شماره ثبت ۴۹۲
بازدید : ۹۷۹ | نظرات : ۲۴
|
دفاتر شعر محمدعلی اردهالی
آخرین اشعار ناب محمدعلی اردهالی
|
مادرم وقتی بود اسمان آبی بود
عشق با روح نسیم
در سکوت پرش شب پره ها
روی ایوان هراس من وما
با صدای وزش برگ سپیدارسر کوچه ی ما می رقصید .
مادرم وقتی بود
همه چی آبی بود ،
آسمان ،آب ، زمین ،
من و تو ، عشق ، سپیدار ، سبد ، سیب همه آبی بود
مادرم وقتی بود
گنبد مسجد رویای پر از خاطره اش
با دو گلدسته ی گلبانگ گل آواز نماز
همگی آبی بود
روی سجاده ی پنهان نماز عشقش
در فضای همه از پوشش عطر گل یاس ،
سجده ی عشق به پابوس سلامش می رفت .
مادرم وقتی بود
عشق هم آبی بود
مادرم هم گل بود
و هر از چند صباحی که گلی را می یافت
مادرم همچو چکاوک سر یک بید بلند
غرق در عطر نسیم گل سرخ
مادرم هم میخواند .
مادرم وقتی رفت ،
آسمان طوسی شد ،
پرده ی قرمز عنابی همسایه ی ما ،
در نوازش با باد
خارج از پنجره در میغلتید ،
ماهی تنگ بلور ،
رنگ در باخت و بر بام بلورین پر از آب تپید .
مادرم وقتی رفت ،
آسمان طوسی شد ،
همه چی طوسی شد ،
روح در غربت تنهایی باغ ،
باغ در غربت تنهایی گل ،
گل بدون گلبرگ ،
ومن خسته که در غربت آن روح بلند
دست در دست کلام و غزل حافظ عشق
به تفال با او،
در کنار چمن مزرعه خاطره ها
وزش باد به نجوای دل و جان آمد:
بوسه ای از لب لعلش نچشیدیم و برفت
روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت .
همچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیم
کای دریغا بوصالش نرسیدیم و برفت
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.