يکشنبه ۲۷ آبان
سرباز شعری از سجاد ربانی
از دفتر خیال نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۹ تير ۱۳۹۵ ۱۹:۳۳ شماره ثبت ۴۸۷۵۳
بازدید : ۷۷۵ | نظرات : ۱۶
|
آخرین اشعار ناب سجاد ربانی
|
خبر آوردند:
گُردان رفته؛
نفر برگشته.
حالا وطن غم دارد
مرزها ایستاده اند
لاله های سرخ دشت
اشک می بارند.
دیگر کسی به فکر مرخصی نیست،
نامه ی عاشقانه نمی نویسد
یا که از غم دوری سیگار نمی کشد
دیگر یَغلاوی ها (یغلوی) هم خاک می خورند.
گویی از ترس
هر مَرد باز مانده
پرچم سفید خود را بالا گرفته
با صدای لرزان و بلند می گوید :
تسلیم - تسلیم - تسلیم
می خواهد از این خدمت اجباری سر باز زند
می ترسد از گردان رفتن و
نفر برگشتن...
سجادربانی
.
پ.ن:
روح سربازان شاد.
قبلاً توی ایسنتاگرامم به اشتراک گذاشته بودم ، گفتم اینجا هم بذارم.
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
گردان ،گردان رفتند و یک نفر هم بر نگشتند ولی باز هم می روند
گروه گروه ماندند و یک نفر هم نرفتند و هیچگاه هم نمی روند
یغلوی همیشه بوده و هست
تا دست چه کسی باشد