دوشنبه ۳ دی
بعد از اشک،خون گریه کردم... شعری از وحیدغفاری(فردین)
از دفتر آرزوهای محال نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۵:۲۵ شماره ثبت ۴۶۷۲۶
بازدید : ۹۳۴ | نظرات : ۳۸
|
دفاتر شعر وحیدغفاری(فردین)
آخرین اشعار ناب وحیدغفاری(فردین)
|
غم وجودمو گرفته،انگاری آتیش گرفتم * غم دوریت،آتیشم داد،بخدا بدجوری سوختم @ ثانیه شماری کردم،تا تو آغوشم بگیرم * تو رو تا آرامشی از،تن داغ تو بگیرم @ اون صدات مرحم زخم،دل پرغصه مه عشقم * اونروزا دلت بامن بود،فکر میکردم تو بهشتم @ بگو من چی کم گذاشتم؟چه بدی ای کردم عشقم؟ * متنفر نشو از من،رفتی،درآوردی اشکم @ گفتی من تنها،ستاره،توی آسمونت هستم * حالا اون حرفا یادت رفت؟داغونم و دلشکستم @ هرچی میگم و میخوتم،به تو میگه دل خونم * رفتی و بدجور شکستم،بغض دارم وقتی میخونم @ تو بودی سنگ صبورم،پاک میکردی اشک گونه م * غم دوریت منو پیر کرد،سخته برگرد مهربونم @ آشوبه توی دلم سخت،غرق شدم تو غم وغصه * بعد از اشک خون گریه کردم،هنوزم تو گلوم بغضه @ بیا برگرد نشم رسوا،تنهایی درد غریبیست * حرفای تو روز اول،یه چی دیگه بود،اینا نیست @ آتیش عشق تو سوزوند،آرزوهای دلم رو * غمگین بودم،تو میگفتی:کی غمگین کرده گلم رو؟ @ میدونم رفتی و هستی،به یاد خاطره هامون،بیا داغونم و بده،به دلم تو سروسامون.
___________****__________
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.