يکشنبه ۲۷ آبان
عاطفه شعری از امیر شهراشوب
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۱۰ شماره ثبت ۴۵۵۰۹
بازدید : ۵۹۲ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب امیر شهراشوب
|
درد دارددلی که در سینه ، جا نمیگیرد از سر اجبار.
میزند با زبان سرخش باز ، سر سبزش به سختی دیوار.
درد دارد دلی که بی تاب است . بی تحرک ، همیشه در خواب است.
دل افسرده را یکی باید ، آخر این غزل کند بیدار.
درد دارد رفاقت امروز ، درد خونین خنجری از پشت
دم مسعود کیمیایی گرم ، خوش به تصویر میکشید این کار.
درد دارد عجیب و بی درمان ، مثل سردرد مزمن میگرن.
دردی از جنس ام اس ازنوعی ، که نمی آیداندر این پندار.
درد نامحرمی به محرم ها ، درد تنها شدن در این تن ها.
درد واماندن از رفیقانی که زمانی شمارشان بسیار.
درد دارد سقوط خاطره ها از فراز تمامی آمال.
دوری از هرچه دوست میداری ، مثل محکوم پای چوبه دار.
درد دارد حقیقت جاری ، که کسی رو به من نمیگوید.
غربت خانگی شبیه کسی که ندارد اجازه گفتار.
درد دارد سکوت مادر ، درد. مثل درد خماری افیون.
مثل احساس تیزی شمشیر ، دست این قوم قاتل دیندار.
درد دارد سرودن یک شعر ، غزلی عاشقانه و طناز .
گفتن از بوسه بر دوچشمانی ، که ندیدم فقط ، فقط یک بار.
درد دارد حضور بسته تو ، درد دارد ظهور خسته من.
یک تلاقی میان چشمان یک نفر عاشق و یکی بیزار.
.
.
.
الف . م . شهرآشوب
17. آبان . 94 .
.
.
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام امیرخان برادر خوبم داداشی با همون کاربریت بیا مشکلی نیست