سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        سه سپید

        شعری از

        مهدی زاهدی (م مهرپرور)

        از دفتر رهاورد نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۲۳:۱۴ شماره ثبت ۴۴۲۱۸
          بازدید : ۴۵۷   |    نظرات : ۲۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهدی زاهدی (م مهرپرور)

        1)پیراهن
         
        تنهایی ام قدِ پیراهن تنم است
        کوتاه و تنگ
        بی روح و بی رنگ
        یادش به خیر!
        روزهای اول آشنایی چه خوب است
        پیراهن ها همه گشاد و رنگی رنگی
        ولی بعد ها
        پس از آنکه یار رفت
        قصه شروع می شود
        با سرآغــــــاز: وصف حال ما
         
        2)اگر آزادی دست و پا داشت
         
        چه می شد؟
        اگر آزادی دست و پا داشت
        به سمت ما می دوید
        در خاک زندگی مان ریشه می دواند
        آبش می دادیم تا بزرگ شود
        میوه دهد، تنومند شود
        آنقدر تنومند بشود
        تا با هر تبر ظالمی کنده نشود
        میوه هایش را بخوریم و به کودکانمان بدهیم
        در شادی غرق شویم و آنرا به اغیار ندهیم
         
        3) من آغوشت را می خواستم
         
        من آغوشت را می خواستم
        من با تو آزادی می خواستم
        من رهایی، شیرینی
        من با تو لطافت می خواستم
        پس چه شد؟
        چرا وقتی در آغوش گرفتمت
        زندانی شدم؟
        به جای رهایی
        هر بار اسیر تر شدم؟
        چرا در آغوشت
        طعم تلخ عاشقی را چشیدم؟
        من فقط آغوشت را می خواستم
        من که عشق و عاشقی نمی خواستم!
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۲۶
        من با تو آزادی می خواستم


        من رهایی، شیرینی


        من با تو لطافت می خواستم


        پس چه شد؟


        چرا وقتی در آغوش گرفتمت


        زندانی شدم؟


        به جای رهایی


        هر بار اسیر تر شدم؟


        چرا در آغوشت


        طعم تلخ عاشقی را چشیدم؟


        من فقط آغوشت را می خواستم


        من که عشق و عاشقی نمی خواستم!
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        به به
        بسیارزیبا وبا احساس ودلبرانه
        وعاشقانه بخصوص اولی وسومی خندانک خندانک خندانک
        دومی کمی گزافه گویی داشت ومعناش هم تناقض داشت دربعضی جاها
        خوشحالم که این قدرقلمت روبه پیشرفته خندانک خندانک خندانک
        حالا راستشو بگو
        توچندسالته که این قدرعاشی هاااااااااااااااا
        واینقدرخوب عشقو لمس کردی
        نکنه به من دروغ بگی بچه شرشاعر
        هنوزدهنت بوی شیرمیده
        واینقدرحرفای گنده ترازدهنت می زنی خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        البته درنری یه وقت پسرگل ایناهمش شوخیه خندانک خندانک
        اتفاقن خیلی هم دوست دارم مثل پسرم
        چون اونم شاعره وخیلی ام عاشق
        هنوز ده یازده سالشه اما ازبچه گی عاشقه
        اینم چندتا ازشعراشه
        چقدردلم می گیرد
        ازاین آشیانه ی پیر
        تنظیم صدای قلبم
        با کیست
        ویا این شعرش که وزنم داره
        خورشید می دود وبه ماه نمی رسد
        تندباد می وزد وبه کاه نمی رسد
        نمی دونی چقدر کیفورمیشم وقتی
        می بینم با این سن کمتون این قدر بزرگ فکر می کنید
        موفق باشی مردکوچک بزرگ خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک


        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۱۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۲۲
        درود گرامی
        بسیار زیبا ، جالب و خیال انگیز بودند
        دستمریزاد
        شاد باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        حسين زرتاب
        چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴ ۰۳:۱۰
        اگر آزادی دست و پا داشت

        بی شک آزادی نبود

        اسیر مکان

        اسیر زمان

        سلام و سپاس دوست ارجمند

        قلمتان همواره سبز و شکوفا
        مسيحا الهیاری
        چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۱۴
        كاش زودتر از اين ها ميفهميديم ... هيچ كس شبيه حرفاش نيست

        آفرين استاد خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۲۹
        درود بر داداش کوچیکه خودم
        خیلی خوب و عالی نوشتی
        تلاش و کوشش و مطالعه یادت نره
        البته احساس مهم تره که تو داری خوبشم داری
        آرمین اسدزاد (الف)
        چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۰۵
        خندانک خندانک خندانک
        بهاره ترابی (بهارنارنج)
        چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۰۸
        آفرین مهدی جان! خیلی زیبا بود خندانک خندانک خندانک بیشتر شعرای کدوم شاعر رو می خونی و دوست داری؟
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5