فقط تو میدانی

حتما باز گوشه ای دیوانگیهایم را

روی کاغذی خواهم نوشت

وچند روز بعد شاعر میشوم

تا به حال با اسمت شعری نگفته بودم

اما انقدر
از زبان ابر و خورشید
به تو رسیده ام
و تورا تمنا کرده ام

که آنها فکر میکنند
تو عجیب ترین موجود در حیاتی


بسیارزیبا بود بانو
فقط طرزچینشش کمی مشکل داره که باعث میشه شعرخوب خونده نشه
وشبیه به نثربه نظربرسه
باید درستش کنید قلم خوبی دارین

درود
زیبا بود

سلام دوست گرانمایه

متشکرم از سروده زیبای شما

قلمتان همواره پویا

خیلی هم عالی و قشنگ

دوباره گمشده بودم در ازدحامِ خودم
غزل برای تو گفتم ولی به نام خودم

چقدر خسته گذشتی چرا نفهمیدی؟
چقدر هست که افتاده ام به دام خودم

نماز ثانیه را بی تو نیز می خوانم
خودم برای خودم می شوم امامِ خودم

چه سرنوشت عجیبی ست تازه فهمیدم
که دور بوده ز من نیمی از تمام خودم

زيبا و دلنواز بود قلمتان

کسی دوباره از آن سوی شعر می آید
بلند می شوم از جا، به احترام خودم

از این به بعد بدون تو نیستم تنها
من آشنا شده ام با کسی به نام \"خودم ....شاعر..

احسنت خواهر گرامی
سطر هایی نگاشتید سرشار از احساس...

در هر عبارت حجمی از احساس نابتان گنجانده اید
دست مریزاد

سلام زیبا بود و ممنون

درودی دگر باره بر شما...
دست مریزاد


بیتی از آخرین سروده ام :

یک شب دوباره خشم خود را جار خواهم زد !

در ناف « تهرانسر » خودم را دار خواهم زد !