شنبه ۱ دی
بانوی مهربونی ها (2) شعری از فرید آزاد
از دفتر شعرناب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۰ ۰۸:۲۶ شماره ثبت ۴۴۲۰
بازدید : ۸۶۰ | نظرات : ۱۳
|
آخرین اشعار ناب فرید آزاد
|
[center]وقتی که چشمام, به نگــــات میفته / حس مـــــیکنم تنهایی دلم رو حس می کنم, چی میگذره به قلبم / وقتی می بینه مرگِ باطلم رو **** بانوی مهربونی ها / واسَم یه مهربونی کن نزار به آخــــر برسم/ بیـــــــا و همزبونی کن **** شاید خدا نخواست که ما / دستامون رو بهم بدیم شاید خدا خواست ولی ما / به هم دیگه نارو زدیم **** به خیلی ها گفتم!! دروغ: / خودم گذاشتم, تا بری آخــــه کســــی باور نکرد/ تنـــــــهام بـــــزاری و بری ناجــی مهربونی ها / دست من و گرفته بود خودم بهش گفتم برو / خیلی دلم گرفته بود **** دستم و ول کردی برم / تو روزگارم غرق شدم برم تا تنها بمونی / مــــــن از تو تنها تر شدم **** نه!!! اینکه مهربونی نیست / تو از دلم خسته شدی یا بینمـــــون کس دیگست / شاید که وابسته شدی **** عهدی که بستیم ما دوتا / کنار ســــــــــــــــاحل نگات گفتی که بامن می مونی / گفتم میمونم چِشم بِرات **** از وقتی رفتی مهربون / اینجا هوا بارونیـه دریا, چه طوفانی شده /درد من از تنهاییه **** امــا هنــــــــــوز برای من / یه نــاجی مقدسی تو لحظه های بی کسیم / باید به دادم برسی[/center] ف.ا [img]http://faza.comlu.com/images/4fa7aecedac7.jpg[/img] ف.ا [center]*** ممنون که این دلنوشته رو لایق نقد با ارزشتون می دونید***[/center]
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.