اینجوری بغض نکن عشقم که مثل برگها نریزم
نمی خام پاییز من شی وقتی از بهار لبریزم
باور کن دنیا همینه باور ساده احساس
اشک نریز می خوام ببینم تو چشات طراوت یاس
نقش چشات توی چشمام تا ابد همیشه محبوس
ساعت با امید دیدار یادت با نفس مأنوس
نبودی غبار عشق و از دلم پاک نکردم
تفسیر عشق و ایثار منم که همیشه سردم
وقتی تو چشمات می دیدم پرتو تازه خورشید
حرفم تو شب تو گم شد فقط تو دلم درخشید
نگفتم تا که بمونه رازی بین من و معبود
اتشکده ی سینه شعله ور تا زندگی بود
نه اینکه نهایت عشق همیشه به هم رسیدن
مُهر یک عشق بی فرجام بهتر از پیوند و دیدن
هر ضربان فریاد عشقِ دلم بود
ابراز نیاز این عشق حق اب و گلم بود
گذشته دیروز و امروز با عشق روبرومی
حتی تو رویا نداشتم اون لحظه که پیش رومی
اگه باز چشات بباره ابر دل باروی میشه
هستی و پاییز بهاره شب پُرِ پریشونی میشه
بیا بگذریم از دیروز که هنوز فرداهایی هست
ببین که احساس همیشه چشم و به غیر تو می بست
ترانه زیبایی است