تقديم به پسر نازنينم آقا محمد هادي محمدي

مرا دنبال کنید

رنگ شــعــر

رنگ زمینه

دفاتر شعر رضا محمدی (شب افروز)

آخرین اشعار ناب رضا محمدی (شب افروز)

درد پيچيده بود در بدنم
پسرنازنينم آنجا بود
دست من بود و دست پر مهرش
آري آن بهترينم آنجا بود
-------------------
اشك بر گونه ام كه مي لغزيد
او به بهبوديم دعا مي كرد
در كنار نفس نفس زدنم
ديدم او ذكر ربنا مي كرد
--------------------------
لحظه اي حال من دگر گون شد
رفته بودم ولي كه مي ديدم
پسرم روي تخت من خم شد
از دوچشمش ستاره مي چيدم
----------------------
گفت آهسته گوش من- بابا
جان ناقابلم به قربانت
من تو را دارم اي عزيز دلم
جان فداي لبان خندانت
---------------------
گرچه بي حال بودم و بي روح
عشق او گرمي وجودم شد
نفس گرم او به رگهايم
همچنان عشق يك سرودم شد
-----------------------------
بهترين نعمتم در آنجا بود
عشق بود و پاره ي جگرم
چونكه آنجا خدا كنارم بود
او خودش كرد دوباره يك نظرم
-----------------------------

آري آري منم (شب افروزم)
منكه چون شمع عشق مي سوزم
در كنار محبت پسرم
درسي از معرفت بياموزم
-------------------------
شب افروز 10/5/90
به نظر من بد بخت ترين كس  كسي يه كه تشكر بلد نباشه
ما آدما احتياج به محبت و توجه داريم
خوش به حال آقا محمد كه رضايت من و داره و خوش به حال من كه محبت اون دارم
دست محبتش و مي بوسم

۰

شاعر درخواست نقد دارد