سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        سوگ لحظه ها

        شعری از

        سجاد سبحانی

        از دفتر آرامش اجباری نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۱ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۴۵ شماره ثبت ۴۳۵۱۳
          بازدید : ۴۸۹   |    نظرات : ۱۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        از دست رفته ای لحظه خوشبخت !
        چه با دقار نفس های آخرت را به آغوش باد دادی
        چراغ خاطرات تو هنوز می سوزد
        ای دلخوشی روزهای سرد !
        در سوگ تو
        چشم های حادثه همیشه گریانند
        و تنهایی کویر را هیچ پایانی نیست ...
         
        ۴
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۲۰:۴۶
        ممنونم بزرگوار عزیز خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۱۷:۵۱
        درود بزرگوار
        غمگین و زیباست خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۲۱
        چشم های حادثه همیشه گریانند


        و تنهایی کویر را هیچ پایانی نیست ......................... خندانک
        نجمه طوسی (تینا)
        شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴ ۲۰:۵۹
        سلام بر شاعر گرامی
        احساستان سرشار باد
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۴۸
        ......................... خندانک خندانک خندانک ............................
        درود همشعر خوبم خندانک
        بسیااار زیبا بود خندانک خندانک
        ......................... خندانک خندانک خندانک .............................
        روزی لئون تولستوی در خیابان در حال قدم زدن بود که ناآگاهانه به زنی تنه زد
        زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد!
        تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و محترمانه معذرت خواهی کرد
        و در پایان گفت : مادمازل من لئون تولستوی هستم.
        زن که بسیار شرمگین شده بود عذر خواهی کردو گفت : چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید ؟
        تولستوی در جواب گفت :
        شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید !!!
        فريدوني ( شهزاد)
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۱۱:۱۵
        خندانک
        مسعود احمدی
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۳۸
        چشم هایم را می بندم
        تا مخفی شوی
        می شمارم :
        یک
        دو
        سه
        .
        .
        .
        .


        یکی انگار
        در قلبم
        پنهان شده است !

        مسعود احمدی
        درودت باد
        جعفر جمشیدیان تهرانی
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۲۲:۰۰
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0