سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        در سوک زاینده رود

        شعری از

        منصور شاهنگیان

        از دفتر گذشت ايام نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱ آذر ۱۳۹۴ ۱۶:۴۲ شماره ثبت ۴۲۳۵۵
          بازدید : ۵۱۹   |    نظرات : ۲۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر منصور شاهنگیان
        آخرین اشعار ناب منصور شاهنگیان

        به توصیه ی دوستی با افتخار بار دیگر این سروده را تقدیم میکنم ... شاید زاینده
        رود مان ، همچون این چند روزه ، خندان و خروشان باقی بماند ...
        هر چند بعید میدانم ، خیلی بعید ...
         
        در اصفهان نخوانند ، دیگر سرود ، افسوس
        گویا که ، مُـرد آخـر ، زاینده رود ، افسوس
         
        گر این زمان، کسایی می خواست نی نوازد
        با این هوای ناپاک ، درمانده بود ، افسوس
         
        تار ِ جلیل شهناز ، خاموش مانده ، ای داد
        شد بزم عاشقان هم بی تار و رود افسوس
         
        بر روی صحنه ، ارحام ، نقشی دگر ندارد
        او هم ز پیش ِ ما رفت ، آرام و زود افسوس
         
        ای کاش می شنیدیم در جای جای این شهر
        آواز و نغمه ی تاج ، در سوگ ِ  رود افسوس
         
        گوید به ما ، به ایـما ، معمار  ِ  عالی قاپو
        ساقی ُ ساز ُ ساغر در پرده بود ، افسوس
         
        نو باوگان ِ معصوم ، در کنج خانه ، ماندند
        مانند دار  ِ قالی ، بی تار و پود ، افسوس 
         
        گلدان ِ نقره کاری ، چکّش نمی خورد،باز
        چون این هنر ندارد ، بازار و سود افسوس
         
        مانند ِ بامیان که : با انفجار  ِ  تندیس
        کردند مَحو ُ دیگر ، بودا ، نبود ، افسوس
         
        آری نمانده در شهر ،جُز ریز گرد و خاشاک
        گویا که مُـرد آخر ، زاینده رود افسوس
         
        اصفهان _ منصور شاهنگیان 
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)
        دوشنبه ۹ فروردين ۱۳۹۵ ۱۳:۲۱
        درود استاد و زیبا امیدوارم هیچوقت چشم اصفهان یعنی زاینده رود را نبندند خندانک خندانک خندانک خندانک

        چراغها را چه سود ،

        وقتی چشم اصفهان بسته بود،

        نصف جهان بدون زاینده رود،

        انگار مرده بود...

        از سکوت ِکویر،سی و سه پل،

        خسته بود...

        گلوی شعر ِزندگی را بغض ، گرفته بود.....

        در شهر ، غمی عمیق نهفته بود....

        فصلِ شادی خفته بود
        مه ناز نصیرپور
        مرداد 95
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2