دوشنبه ۳ دی
خاطرات شعری از سعیدرنجبر
از دفتر شعرناب نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۴ شهريور ۱۳۹۴ ۱۷:۱۶ شماره ثبت ۴۰۵۹۴
بازدید : ۳۷۲ | نظرات : ۲۱
|
آخرین اشعار ناب سعیدرنجبر
|
اینروزا خسته ی خسته یه گوشه تنها میشینم
یاد حرفات که میوفتم تورو روبروم میبینم
میگفتی که نمیتونی یه لحظه بی من بمونی
نمیری از توی این دل حتی وقتایی که دوری
وقتی یاد تو میوفتم میگذرن از جلو چشمام
تموم خاطره هامون همه ی دوس داشتنامون
چرا رو قولت نموندی دلتو کندی و رفتی
دلخوشیامو گرفتی چشامو بارونی کردی
باخودم میگم خدایا اخه من کاری نکردم
که حالا بی اون بمونم توی تنهایی بپوسم
مگه تو دوسم نداشتی که ازم ساده گذشتی
یکی رو بجام آوردی داغو تو دلم گذاشتی
حالا دیگه خیلی وقته جز خدا کسی ندارم
که پای حرفام بشینه بگه غم نخور باهاتم
امشب از خدا فقط آرزوم اینه
که چشام یبار دیگه تو رو ببینه
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.