سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 4 دی 1403
  • ميلاد حضرت عيسي مسيح عليه السلام
24 جمادى الثانية 1446
    Tuesday 24 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      سه شنبه ۴ دی

      عيد مبعث بر همدلان مبارك

      شعری از

      رضا محمدی (شب افروز)

      از دفتر ناز نگاه نوع شعر

      ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۹ تير ۱۳۹۰ ۱۰:۰۹ شماره ثبت ۳۷۱۷
        بازدید : ۹۴۲   |    نظرات : ۱۱

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر رضا محمدی (شب افروز)

      مقصود همه بود و نبود- احمد بود
      منظور همه بود و نبود- احمد بود
      بر عرش خدا نوشته اند اين جمله
      معشوق خداوند ودود احمد بود
      ----------------------------
      فخر زمين فخر زمان احمد است
      فخر همه كون و مكان احمد است
      كيست نداند ز كرامات او
      معرفت هر دو جهان احمد است
      چونكه شده عرش قدمگاه او
      فوق همه عالميان احمد است
      تا كه خدا ناز ازاو مي خرد
      ناز ترين ناز همان احمد است
      گفته خداوند به آدم چنين
      خوب تر از خوب تران احمد است
      اي كه از او هست و از او نيستي
      فرصت هر سود و زيان احمد است
      جان (شب افروز) فدايش شود
      چون كه صفاي دل و جان احمد است
      -------------------------------
      تا كه جبريل – خدمت احمد رسيد
      در وجود او بجز پاكي نديد
      گفت با او اي ز حق ياري شده
      اي ز حق پيوسته دلداري شده
      اي وجودت با حقيقت سازگار
      از حقيقت شد وجودت يادگار
      از حقيقت نام حق را ياد كن
      خاطر مخلوق را ارشاد كن
      شد زماني كه برون از خود شوي
      مظهر خود بشكني بيخود شوي
      شد زماني كه وصال حق كني
      جان خود را مست از آن مطلق كني
      شد زماني كه بيائي در وجود
      در وجودت بر خدا سازي سجود
      شد زماني كه در او خود بنگري
      تا شوي سر مست اين خود باوري
      شد زماني كه وجودت او شود
      از شميم او دلت خوشبو شود
      شد زماني كه مثال حق شوي
      مظهر مطلق شوي ملحق شوي
      شد زماني كه نظر بر او كني
      در دو دنيا همچو ما يا هو كني
      اقراء به سم – يك جهان معنا شد
      اين معاني نكته اي ز آنجا شده
      اقراء به سم دفتر دل را گشود
      عشق حق را گشته همچون تار و پود
      اقراء به سم معني جان مي دهد
      اهل دل را نور عرفان مي دهد
      چون كه احمد اقراء به سم ياد كرد
       خاطر خلاق را دلشاد
      ----------------
      شب افروز 5/4/90
      ساعت پنج صبح بعد از نماز ايميل آقاي اصغري رو ديدم كه
      در مورد همايش عيد مبعث از من اشعاري خواسته بود
       اونم ظرف سه چهار روز به خودم گفتم از اشعار قبلي استفاده كنم
      ديدم به دلم نمي چسبه
      دفترم و باز كردم و خودكارم و دست گرفتم باور كنيد شايد پنج دقيقه نشد
      من فقط خود كارو نگه داشته بود اين و گفتم كه  مغرور نشيد
      تا كه او را يك نظر بر ما نشد
      اين دل ما همچونان سينا نشد
      هرچه ما داريم از دلدادگيست
      در دل ديوانه جز او جا نشد
      اي كه مغروري خودت گم كرده اي
      آنچه تو گم كرده اي پيدا نشد
      اين (شب افروز)است كه مي سوزد ازاو
      هيچ كس را عشق او بد تا نشد
      عيد مبعث مبارك
      9/4/ 90 شب افروز
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر
      ۲ شاعر این شعر را خوانده اند

      Guest

      ،

      رضا محمدی (شب افروز)

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3