پنجشنبه ۶ دی
|
دفاتر شعر شهریار صفری (سکوت)
آخرین اشعار ناب شهریار صفری (سکوت)
|
با من اگر بد یا اگر خوبی یک روزگاری عاشقم بودی معشوق تنها مانده در فالم با خنده ات محکوم زندانم بی من چه فرقی می کند امروز با صد هزاران روز قبل از من بشکن دلم را و برو لیلی من بدترین مجنونه دورانم کاش از نگاهت سیب پیدا بود یک تکه اش هم قسمت ما بود ای کاش با باران نمی بارید پاییزه پنهانی ه چشمانم... من از تو و از عشق خود سیرم گریه نکن... با گریه میمیرم گریه نکن بانوی مهتابی با گریه ات من را نرنجانم رفتی و بعد از تو جهان بد شد رفتی و احساسم مردد شد رفتی ولی بعد از تو با ساحل درگیر عشق سرده طوفانم ای نوبهاره خیس پاییزی ای قوم و خویش ه شمس تبریزی برگ و بهارم را خزان کردی ای بد ترین پاییزه هر سالم ای ماجرای سرد پاییزم با خنده هایت اشک میریزم خوب و بدم لیلی حلالت باد ای بدترین ماهه زمستانم
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.