يکشنبه ۲ دی
امیدفردا شعری از اسد صفایی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۳ ۱۱:۲۷ شماره ثبت ۳۳۹۲۸
بازدید : ۶۸۰ | نظرات : ۲۳
|
آخرین اشعار ناب اسد صفایی
|
خشک سالی شد، زمین تنهای تنها جان سپرد
قــــــطره از بی آبـــیِ پهنای دریـــا جـــان سپرد
باغبان ،سرگرمِ خواب آلودگی بود و دریـــغ
غنچه در سرمای جانفرسای دنیا جان سپرد
عشق ، از بیمِ ملامتهای چندی نانجیب
گوشه ای در خلوتِ تاریکِ رویــا جان سپرد
ساحلِِ سرسبز ، با مرغانِ وحشی پر کشید
در نـــمک زارانِ باقی ، قوی زیبا جان سپرد
گرمیِ خورشیدِ روشنگر ، به پایانش رسید
آفتاب از سوزشِ بی حدِّ سرما جان سپرد
جنگلِ بی جان به خاک افتاد، زیرِ پای باد
برگ ریزان، بی رَمَق، افسرده افرا جان سپرد
ابر ، پنــهانی ، خودش را در بیابــان دار زد
آه ، باران از عطش ، در ذهنِ صحرا جان سپرد
خشک سالی شد، بشر در جنگ و خونریزی ندید
کــودکـــی آرام ، با امّــیدِ فــردا جــان سپرد
اسدصفایی asad safaie
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.