دوشنبه ۳ دی
تقديم به خواهرم گلم سميعي شعری از رضا محمدی (شب افروز)
از دفتر شعرناب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۰ ۰۲:۲۴ شماره ثبت ۳۲۱۶
بازدید : ۸۲۹ | نظرات : -۵
|
دفاتر شعر رضا محمدی (شب افروز)
آخرین اشعار ناب رضا محمدی (شب افروز)
|
يك و دو و سه و چار عزيز من خبر دار صبح شده و بلند شو بايد بشي تو بيدار دست و صورت بشوري ميخواي بگم چه جوري تميز و خوب و خو شگل بدون هيچي مشكل خمير دندون و صابون دو تا دوست مهربون دشمن هرچي زشتي خوشگله من و كشتي حالا كه وقت چيه وقت تمرين و نرمش تا بدنت گرم بشه هرچيزي خوبه گرمش ورزش ده دقيقه خوبه باهر سليقه حالا شده وقت چي درست هست صبحانه كره پنير مربا بدون هيچ بهانه مامان لقمه مي گيره با دست مهربونش تو لقمه رو پس نزن دل اون و نشكونش بدون هيچ عجله صبحانه رو بخور سير سرويس مياد به موقع نميشه مدرسه دير لوازم مدرسه همه خوب و مرتب توي كيف مدرسه گذاشته بودي ديشب؟ بازم تو يك نگاه كن چيزي نشه فراموش تا كه خدا نكرده توي كلاس نگي كوش --------------------------------- اين مثنوي ادامه داره اين مثنوي يه قسمتي از وصيتنامه منه كه 400 بيته البته به نيت نوه هام سرودم ولي تقديم مي كنم به زهراي عزيزم البته ادامه داره
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.