شنبه ۴ اسفند
مرداد شعری از ابراهیم فلاحی
از دفتر تو نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۸ مهر ۱۳۹۳ ۲۳:۰۰ شماره ثبت ۳۰۷۱۷
بازدید : ۴۲۴ | نظرات : ۱۸
|
آخرین اشعار ناب ابراهیم فلاحی
|
مرداد
من آن مرداد داغ انم تو فروردین فرشادی
تو بودی کین همه شب را به خواب قصه ام دادی
تو بودی هستی پوچم، تو هستی آنکه میدانی
من آن گرداب تشویشم،پر از ترس و پریشانی
بر آن دیوار دلگیرت نوشتم خاطراتت را
تو از آن کوچه ها رفتی، من و دیوار و دل تنها
به خواب من نمی آیی، از آن سوی سیاهی ها
من این سو سرد و تاریکم، هم آغوش تباهی ها
دلم هر لحظه میمیرد، سرم سنگین سوداها
به هر سو رو کنم هستی، چه امروزم چه فرداها
مرا رحمی تو ای قاصی مرا رحمی مرا رحمی
ببین افتاده از پایم ، نمی فهمی نمی فهمی
در این بمبست بی سایه ، به هر دیوار می کوبم
دل خونین خود شاید ، گشاید راه محبوبم
ببین از دوریت دورم هزاران خار روییده
گل سرخ لبان من ز داغ بوسه خشکیده
ببین قلبم، ببین بی درد مغرورم، به خاکت چون در افتاده
صدای خنده های من، ز اوج شاخه ی مینا، به چاه گریه افتاده
ببین بی درد مغرورم، ببین ای برده ام از یاد
ببین قلبم، ببین جانم ، ببین چون دادیم بر باد
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.