سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 3 تير 1403
    17 ذو الحجة 1445
      Sunday 23 Jun 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۳ تير

        هركه گنه كرد گنهكار شد

        شعری از

        رضا محمدی (شب افروز)

        از دفتر شعرناب نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۰ ۰۸:۰۳ شماره ثبت ۲۸۶۴
          بازدید : ۵۴۳   |    نظرات : ۱۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رضا محمدی (شب افروز)

        هركه گنه كرد گنهكار شد
        بي خبر از لذت ديدار شد
        زاهد بيچاره كه بد مي كند
        شيطنت خويش مدد مي كند
        سر خوش است از اينكه نمازش بود
        روز وشب اين راز و نيازش بود
        سر بنهد بر سر سجاده اش
        تا بشود دلبر دلداده اش
        تا كه رسد او به والضالين
        رعشه فتد بر همه ي ظالمين
        حمد خدا رشته ي وصلش شده
        گرچه تقلب شده اصلش شده
        تا كه دهد او به خدايش فريب
        خوانده بسي آيه ي امن يوجيب
        بي خبر از اينكه خدا حاظر است
        بر همه كس در همه جا ناظر است
        تا به كجا اين همه رنگ وريا
        مردم بيچاره نمودن سيا
        تا به كجا حرف خدائي زدن
        پنبه ي خود را به بهائي زدن
        تا به كجا بهر رسيدن به زر
        احمق و بيچاره شدن همچو خر
        دست حقيقت كه نفس گير شد
        تازه بفهمي كه بسي دير شد
        مشت اچل جونكه بكوبد به در
        توبه نمودن بشود بي اثر
        تا كه اجل نيست تو را روبرو
        جان دلم معرفت حق بجو
        فرصت دنيا نبود ماندني
        پس نشناسد ز فقير و غني
        جان دلم يك كفن آماده كن
        جند صباحي تو چو سجاده كن
        هركه كند نيم نگاهي بر آن
        پس نخورد حسرت سود و زيان
        جامه ي تقوا همين جامه است
        زيوار هر عاشق جانانه است
        چو تو بميري چم كسي فكر توست
        وارث دنيا نه پي ذكر توست
        پس تو خودت فكر به فردا نما
        يك كفن خوب مهيا نما
        يك كفن از رزق حلال حلال
        تا كه در آنجا بكند وصف حال
        گرچه (شب افروز) خودش رو سياست
        از هنر اهل نظر باصفاست
        -----------------------------------
        شب افرزو 11/2/90
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۲ شاعر این شعر را خوانده اند

        Guest

        ،

        رضا محمدی (شب افروز)

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0