غزه ، جان گریسته ای برای غزه و باتیس های غزه !
آه ای نگون بخت غزه ما
که ایستاده درخاک می شوی و ما
دور ایستاده تماشا می کنیم ، تو! را .
- ای خاک بر سر ما - ...
نه ، نمی شود .
حقوق بشر ؟!
"احساس سوختن به تماشا نمی شود".
حجم رنج غزه ما ، در قلب سترگ! ما ، جا نمی شود .
تسلیت ، درمان وَ شفا نمی شود...
"آتش! بگیر.........، تا که بدانی چه! می کشد".
احساس سوختن به تماشا نمی شود.
- ای خاک بر چُنین سوختن ما - ...
آوخ «غزه» ما ، راه پیش روی ما! بسته ست .
-چه کنیم ؟ با مشتی آرزو!
چه کنیم ؟ با وظایف خود!
چه کنیم ؟ با مسئولیت! خویش ...
چه کنیم ؟؟ با ، این ! درد لعنتی :
ترس ..
ترس ..
«ترس» .. بیخ ریش ما .. بسته ست.....................
- ای خاک بر سر ترس - ...
نه ، نمی شود .
«حقوق بشر»؟!
نمی شود!!
هوا بیاورید.
هوا.................
-که دهانش! نفس نمی کشد .
آب .. بیاورید.
آب ..................
-که قلب! غزه ما ، کمی ، خسته ست...
-گوش ، کنید :
تا...پ
تو...پ
تا...پ
تو...پ .
هااااااااااااااااااااابکشید!
هوووووووووووووو بدمید!
-دست! برآرید :
یک ......
دو.........
سه..........
پا......................نزده .
که دارد قلب غزه ما ، می ایستد!
. ای خاک بر دهان! ما .
ای خاک بر جهاد! ما .
-که ایستاده در خاک ! «شدی!!» و ما
لمیده بر شانۀ چپ :
با هارت و هورت و دارت و چای و قهوه و آن«ربنا!»
«واژه» ساختیم ، غزه جان ؟! ، تو را ...
- ای خاک بر سر؛ ... !- .
کهنه! ستمگر حقیر!!
زیر بسترآهنگ! جالیز خیس! کردۀ پیر!!
کمتر! از خودت !!!
«راستان»ی تعریف کنم تو را :
گر بزنند ریشه سرو ،
ریشه زند ، ریشه سرو ...
- ای خاک بر سر،« شما » -!!!!
- ما ، دوباره احیاء می کنیم ، غزه را .
تکثیر می کنیم ،غزه را .
و شاعران :
از«باتیس» های «غزه» امروز ، سخن! خواهند..راند ؛ تا ...
- گوش ..کن :
ــــــــــــــــــــ
از استادان اهل فن درخواستی داشتم :
اگرچنانچه وقت گران اجازه داد واثر غزه مقبول افتاد،
به هرزبان که انتشاریافته باشد،مدیون ومرهون ایشان خواهم بود.
سپاسگزارم.