چو حارس به تيغ علي شد دچار
يد كردگاري عيان شد ز كار
همه دشمنان فكر جان آمدند
چو زنها ز وحشت فغان آمدند
شهنشه ز آنان هماورد خوا ست
يكي پهلواني كه اورا سزا ست
ازآن لشكر دشمن از بيم جان
نشد يك نفر سوي ميدان روان
چو مرحب چنين ديد تندي نمود
كه نعش برادر زمين ديده بود
بپوشيد خفتان و خود و كلاه
كه خود آورد روي در رزمگاه
برفت نزد مادر كه دلجو شود
دم آخرين تسليت گو شود
به او گفت مادر كه اي پهلوان
بپرس از حريفت تو نام و نشان
اگر گفت با تو كه او حيدر است
بپرهيز چون عمر تو آخر است
كه دوش آمده مادرش خواب من
بگفت است كه او بر تو پوشد كفن
چو مرحب بيامد در آن رزمگاه
بپرسيد از نام آن پادشاه
جواب آمدش نام من حيدر است
كه در دست من قدرت داور است
ز شمشير من اي جهان پهلوان
فتد لرزه بر جان اهريمنان
يقين دارم اي دشمن زشت كار
تو هم خاك گردي در اين كارزار
مگر اينكه در دم مسلمان شوي
تو هم همچو من اهل قرآن شوي
چو مرحب از او نام حيدر شنيد
دگر شد از اين زندگي نا اميد
پس او خواست تا اينكه ميدان نهد
دل خود به زهر ملامت دهد
كه ابليس بر او پديدار شد
كه اي بي خرد اين چه پندار شد
مگر يك نفر در جهان حيدر است
كه از ريگ اين دشت افزون تر است
مخواه تا كه خون برادر نهي
كجا از تو باشد چنين ابلهي
ببين لشكرت را همه چشم و گوش
كه از تو ببينند جوش و خروش
چو مرحب چنين ديد مغرور شد
ز شيطان دو چشم دلش كور شد
كشيد تيغ كين و به ميدان بتاخت
ندانست و بر كينه عمرش بباخت
بزد ضربه ي اول آن بي حيا
كه تا سر نمايد ز حيدر جدا
سپر چون كه شه زير تيغش نهاد
يكي آتش از تيغ مرحب فتاد
همه حيرت از قدرت و ضرب دست
به آن دو بگفتند همه ناز شست
چو شد نوبت قدرت كردگار
پس آنگه ز حيدر شدش آشكار
چو تيغ علي آسمان را شكافت
دگر مرحب و اسب جاني نيافت
چنان پاره كرد ضربت تيغ تيز
كه از آن نشدفرصتي بر گريز
همه مات و مبهوت زور آوري
از اين دست يزدان و دست علي
چو جبريل نزد پيمبر رسيد
بگفت آنچه از ضربت شاه ديد
پيمبر بخنديد و گفت هوشيار
تو دست علي دست يزدان شمار
در اين آستين دست يزدان بود
كه در سايه اش دين و قرآن بود
كه داند علي كيست جز ذات او
كه دريا نكنجد درون سبو
(شب افروز)اين نوكر خانه
زاد
زدرگاه حيدر بخواهد مراد
ز مادر فقط ذكر حيدر گرفته
از اين معرفت كام ديگر گرفت
از اين آتشش چون كه شد (شب فروز)
نمايد شب تار را همچو روز
من پاداش اين مثنوي راتقديم مي كنم به مرحوم پدرم كه پير غلام علي
بود
يا حق
شب افروز 2/12/1380