سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        وصله زدن به كفش ز تعليم حيدر است

        شعری از

        رضا محمدی (شب افروز)

        از دفتر ناز نگاه نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۰ ۰۹:۴۶ شماره ثبت ۲۶۱۳
          بازدید : ۸۴۸   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رضا محمدی (شب افروز)

        بنام دوست

        وصله زدن به كفش ز تعليم حيدر است

         

         

        او گفت كه كفش پاره ز حكومت مهمتر است

         

         

        آن پاره جامه اي كه به جبريل هم نبود

         

         

        دانم كه خلعتي ز خداوند داور است

         

         

        اين سادگي چرا زعلي كرده است ظهور

         

         

        زيرا كه اين علي ز حقايق مصور است

         

         

        مادر كلاس عشق –به الف مانده ايم واو

         

         

        در كار عاشقي ز جهان جمله بر تر است

         

         

        گويند به مهد خود به پيمبر بگفت چنين

         

         

        قرآن بخوانمت كه كلامي ز داوراست

         

         

        در بحث رهبري چه كسي هم طراز او

         

         

        ديوانه گفته است كه ..... محق تر است

         

         

        در زير پاي او كه به جبريل افتخار

         

         

        ديدم كه نوكري به صداقت چو قنبر است

         

         

        احمد به دست دين بود انگشتري طلا

         

         

        اما علي بر آن چو نگيني كه زيور است

         

         

        در خلقت ازل – اگر همچون علي نبود

         

         

        بر روح پاك دختر احمد كه همسر است

         

         

        آن دم كه روبرو شدش عمر بن عبدود

         

         

        گفتند كه حق و كفر در اين دم برابراست

         

         

        از تيغ تيز او چو سر امر شد جدا

         

         

        ديدند كه دست حق ز همه دست بر تر است

         

         

        در بستري كه بود چهل تيغ بر سرش

         

         

        خوابيدنش بگفت كه بقربان رهبر است

         

         

        چون كعبه مهد او شد و محراب لحد او

         

         

        يعني بغير ازين كه علي شخص ديگر است

         

         

        چون آتش نفاق به در خانه اش زدند

         

         

        آن در به ناله گفت ز علي فتح خيبر است

         

         

        اي دل به سادگي تو علي را علي مگو

         

         

        زيرا كه قلب عشق ز بيانت مكدر است

         

         

        يك عمرانتظار  يك عمرآرزو

         

         

        داني كه (شب فروز) ز غلامان حيدر است

         

         

        فردا به قبر من بگذاريد ساغرم

         

         

        زيرا كه خواهشم فقط از جام كوثر است

        ------------------------------------------------------

         

         

         

        اين اثر من از جمله آثاري كه ميگم به اسم بابام به عشق آفام

         

         

        شب افروز 2/12/1380

         

         

         

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۲ شاعر این شعر را خوانده اند

        Guest

        ،

        تبسم

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4