پنجشنبه ۱۳ دی
آه............................. شعری از فرزانه سربندی
از دفتر بربلندای هستی نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۲ فروردين ۱۳۹۳ ۱۵:۲۸ شماره ثبت ۲۵۴۶۱
بازدید : ۹۵۷ | نظرات : ۴۲
|
آخرین اشعار ناب فرزانه سربندی
|
آرزوهایم را
یک به یک از قفس کهنه ی دل پر دادم
با نگاهی خاموش
منتظر ،مات وپریش
به تماشای سفر بنشستم
هر کدام از طرفی می رفتند
گویی از قصه ی هم خسته شدند
آن قَدَر خیره شدم
تاکه در اوج هوا محو شدند
ودوباره ماندم
من واین پنجره ی ساکت وسرد
با نسیمی پر ِاز تنهایی
گیسوان غم خود شانه زدم
از میان دل حسرت زده ام
نفسی می آمد
که پر از وسوسه ی گفتن بود
لیک از حنجره ی غمگینم
فقط اما یک حرف
با حرارت لرزید
با لبی بسته وباز
بی صدا گفتم "آه".................
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.