پنجشنبه ۲۹ آذر
کاش تاریک بماند شعری از کریم لقمانی سروستانی
از دفتر s@rv نوع شعر
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۰ ۱۳:۴۲ شماره ثبت ۲۴۵۶
بازدید : ۸۳۹ | نظرات : ۷
|
دفاتر شعر کریم لقمانی سروستانی
آخرین اشعار ناب کریم لقمانی سروستانی
|
ببند این پنجره را ، که نبینیم دگر شب تاری که وقیحانه پس ازروز رسید! وسیه کردزمین تا که این مردم رنجیده ی شهر بی هدف حمل کنند، سختی بارنگون بختی خود زن آواره که روکرده بَزَک درپی کیست،دقایق شُمَرد؟ تا اگربخت کند یاری او یا که پیداشود ازکوچه نگاهی تشنه سیراب کندشهوت خود وپشیزی بگذاردبه دستان چروکیده ی او تاسبک بال رودکومه ی تنهائی خود غافل ازآنچه که آید به سرش فقرباشد چه بداند زپشیمانی خود! وآن گوشه ی تاریک خم کوچه ی آفاق سیاه صوت غمگینِ آن مرد ، مخمورِشراب نالدازطعم گس بدبختی وفریادبرآرد به خدا،زچه زائید مرا مادر من که برای هوس یک لحظه نطفه ای پابگرفت،بی خبربود چه آیدبه سرم آن طرف آن سگ بیچاره ومفلوک، بی خبر ازهمه جا ازبرای نانی عوعوبکُند تا که آن مردکهنسال، نگهبان سرکوچه به جای نانی چماقی به سرش کوبدوُفریادکند تافراری گردد،باز وق وق بکند ، تارسدبازسنگ دگری کاش تاریک بماندشب وروز که نبینیم دگر بیش ازاین طعم پریشانی وُ ویرانیِ را s@rv
|
|
۱ شاعر این شعر را خوانده اند
Guest
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.