هر آنکس نام ایران را بخواند
از آن پیشینه اش حرفی براند
خدا داند نژادی پاک دارد
به گیتی تخم پاکی را بکارد
ز ایران و نژادش هر چه گویی
تواین راه بزرگ راهر چه پویی
ببینی در همه روز ش بلندی
دلیرانی که دارند پای بندی
نگین خاک ایرانم به پارس است
همان هایی که ره،بردشمنان بست
بزرگ و با مَنِش بودند به میهن
فدایی می نمودند جان و هم تن
به روزی میهنم بود تا اروپا
همه دنیا به پیشش بود بر پا
بایستادند چنان مردان آن روز
چرا از میهنم بخت رفت امروز؟
کجا شد شان و شوکت، پهلوانی؟
کنون گویم تورا بلکه بدانی
کژی آمد به جای راست بنشست
وفا داری هر آنچه بود ،بُگسست
جفا آمد نموده عرض اندام
ز بهر مردمان گُسترده است دام
ز ریشه شد خراب مهر و محبت
میان مردمان این گشت عادت
کسی دیگر به فکر دیگری نیست
که هم نوعش چگونه می کند زیست
خوراکی دارد او یا که گرسنست
نمی داند چرا خالیستْ وُرا دست
به چند روز دگر نوروز در راه
نکردی یادی از مردم تو هیچگاه
مگر ایزد به قرآنش نفرمود
که تا دستت رسد بر مردمان سود
رسان بی منت و بر این امید باش
چو تو یک می دهی من صد دهم جاش
چه شد پس آن مروت،رادمردی
چرا با مردمان اینگونه سردی
درست است که همه گیر و گرفتار
همه وا مانده در آشفته بازار
ولیکن غفلت از لطف خداوند
نکن ای مهربانم تا به کی ،چند؟
تو سازی نا سپاسی در میانه
چرا نالی تو هردم از زمانه
خداوندا چنان کن سرنوشت ْمان
به خود آییم ، نما بهره بهشتْ مان
کنون دانی چرا اندر ابهت
همه وا مانده ایم در بهت و حیرت
تو دانی که چرا میهن به دنیا
به مانند گذشته نیست بر پا
اگر دانی به پاسخ پس رسانم
الهی دردتان ریزد به جانم
--------------------------------
پ.ن=اگر بتوانی یاریم کنی سپاسگزارم