1-
درد
دستمال
بست
گربه حیا ،
شمع تاریک،
دنیا وارنه
عشق خندید!!
اشک خشکید
بداهه
2-
سکوتم را،
کت بسته
به چاه انداختند!
نه یوسف شد ؛
نه زلیخا ها
انگشت بریدند...
بداهه
3-
بگذر...
از این غافله ی عمر،
که ندانستیم
علی بابا ، دارد
یا بابا، نان ؟
یا که مامان
تن ...
بداهه
پ.ن
بابا آب داد
مامان تن داد.!
4-
عشق ، هزاران سر بریده معنا دارد
و من هنوز
سر به تنم هست !!
بداهه