شنبه ۳ آذر
|
دفاتر شعر علی رحمانی ( درویش )
آخرین اشعار ناب علی رحمانی ( درویش )
|
شبی که آتشم خاکسترم شد
سر شوریده خاک بسترم شد
تن من در سرای تنگ و تاریک
اسیر خاطرات دفترم شد
همان مرغ دل شیدا و مفتون
ترنم زای ملک دیگرم شد
بدون توشه در راه پر آشوب
یقیناا خاک عالم بر سرم شد
که مامور خدا از عرش بالا
میان خلوت خودباورم شد
نکیر و منکر از پرونده ی من
به اعماق کلام ازبرم شد
نماز وحشت آن رهسپاران
چراغ محفل بد منظرم شد
دعایی از دعای خیر بابا
گوارا همچو شیر مادرم شد
من تنها در آغوش طبیعت
مزارم خاک پاک کشورم شد
چو *درویش*حزین در خلوت خود
نماز شب ثواب اکبرم شد
ضمن خوش آمد گویی به شما مهمانان باغ شعرم و بزرگان شعر و ادب سایت و سروران عزیز چشم انتظار نظرات زیبایتان هستم . قدمتان گل باران
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.