يکشنبه ۲۷ آبان
|
دفاتر شعر سمیه سلطانی (سایه ی عشق)
آخرین اشعار ناب سمیه سلطانی (سایه ی عشق)
|
هنوز یادم نرفته
اون سالیو که رفتی
فراموش کردی راحت
حرفایی که میگفتی
خیلی دوست میداشتم
اجازه هست تا بگم
عاشقت بودم اما
نذاشتی از عشق بگم
وقت کمه دوری تو
فاصلمون زیاده
رفتی و دیگه حالا
اشک امونت داده
به هرکی که ازت داشت
ادرسی یا نشونی
سپرده بودم بهم
بده تا تو بدونی
زنده ای تو خاطرم
هنوزم دوست دارم
تو بی وفایی تو عشق
دیگه شده باورم
تو اون دیار غربت
تو بی منی همیشه
ولی من بی قرارم
شبم سحر نمیشه
چیکار کنم با دوریت
که روزگاریه باش
تو سوختنا میسازم
بخواب به فکرم نباش
ای کاش نرفته بودی
کاشکی که پیشم بودی
کاش میشد بت بگم
چطورزدی ربودی
این دل بیمارتو
قلب هواخواهتو
چه جوری با نگاهی
اینجور شدم رام تو
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.