سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        بغض مشترک...

        شعری از

        رضا قنواتي ( خيال )

        از دفتر كوچ خليج نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۲ ۱۵:۴۴ شماره ثبت ۲۱۹۲۰
          بازدید : ۷۵۲   |    نظرات : ۳۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رضا قنواتي ( خيال )

         

        افتادن از داغی تنت
        ازچشمان براق کسی بود
        یکی دیگر
        من که نه
        دست من نبود
        بوت های انگلیسی
        پاهای آلزایمر گرفته می برند
        دست تو هم نبود
        از خاطر قزاق های پیر
        تا سنگفرش های مه گرفته لندن
        پراز اسب صد ساله ترکمن است
        که شب تولدشان بمب صدا نمی کند
        مثلا زندگی می خواست
        کویت باشد
        توی چشم های مکدر کی
        ما که نبودیم
        حالا 
        دستی , دستی
        هر کدام یک سو
        تکه هایمان را تف می زنیم
        که نزدیکترازسیر و سرکه
        بچسبیم به تکه های ناتنی مان
        دست وپا چلفتی
        پاها یمان پس می کشند
        دست ها پیش می افتند
        جز ماکی دلش گرفته
        از این پس وپیش
        ته فکرهای چوبی
        که رسم جان گرفتن را خوب بلدند
        حالا که هستیم
        دست کیست
        که سرخ پوست ها دور آتش
        چوپ می شکنند
        وتو با دردهای هفت روزه
        هنوز سر در گم
        عمق گودی نگاه یک ایستگاه
        دعا می خوانی
        ومن خاکستر می شوم
        توی تنهایی جاده
        جز ما کی می داند
        سرماه تو
        زیر تیغ شب رفت
        جمجمه ی خاکی من
        زیر آستین حبه قندی مرتد
        پس کی برمی گرداند
        تکه هایمان را
        از خم پیشانی کتاب های روسپی
        فریاد
        فریاد
        فریاد
        من کجا
        تو کجا...!
        .
        .
        پی نوشت:
        جنگل بان
        از اسب
        جنگل
        از اصل
        زمین
        از نسل
        افتاد........ !
         
        .
        رضاقنواتی(خیال)
        بندرماهشهر
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4