سه شنبه ۴ دی
|
دفاتر شعر عبدالله خسروی (پسر زاگرس)
آخرین اشعار ناب عبدالله خسروی (پسر زاگرس)
|
یکنواخت میگذرد زندگی و
روزهای تکراری می آیند ومیروند
هیچکس غم وتنهایی مرا درک نمیکند
انگار واژه شادی از من سیر است
در ازدحام درد ودلتنگی پر از تکرار
دستهایم را بسوی آسمان میگشایم
دلم را جا میگذارم روی زمین
و رد نگاهم تا آسمان میرود
خدایا شکرت
راه آسمانت همیشه باز است
با اینکه هنوز درگیر است دلم
آواز خدا از دور دل انگیز است
رعد به تندی غرید وباران آرام بارید
صدای خدا از عرش تا فرش آمد
انگار فرشته ای آمد
دست تنهایی مرا گرفت و
از اینجا پرواز داد
به خودم آمدم ودلم را مرور کردم
دیدم همه دلم از یاد اوست
ایمان دارم میشود با یک تبسم وسلام
زندگی را دوباره آغاز کرد
عبدالله خسروی (پسرزاگرس)
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.