سرودی بس اهورایی نوایی بس دل انگیـــزی
امید شاپرکها یی به وقـــــــت کــــوچ پاییــزی
یکی را فرصــــتی دادی که بنشیند به دامـــانت
تو صد لبـــــخند بارانی دراین آئیـــنه می ریــزی
شکوه آســـمان ها را تو در یک چشـــمه آوردی
عبوری ســـاده می خواهد که با طبعم بیامـــیزی
رها کن دست ماتم را دراین اندیشه خوشدل باش
نگاهی آشــــنا داری ز عطر مـــــــهر لبـــــــریزی
از این رودی که می آید بســـوی چشـــم یـــارانت
بیا و دیده ای تر کن اگـــــــر چه اهل پرهــــــــیزی
سراغ لحظه ها را من نمی گــــیرم دراین منــــزل
لبی تر کن که عمــــــرم را به آوازت بیـــاویــــــزی
ازاین بهتر نمی گردد غزل چون وصف گــــل باشد
مرا چشمیست خون افشان که تا از خواب برخیزی
همراهان ارجمند گلزار شعر ناب
این غزل را تقدیم به جناب احمدی زاده ارجمند مدیریت محترم سایت شعر ناب و همه ی همراهان ارجمندش که در این امر سهیم هستند و زحمت می کشند از جمله بانو صدف و بانو فرمیسک و سایر بزرگواران می نمایم
این شعر رمز دار می باشد خوشحال می شوم که دوستان خوش ذوق رمز آن را بگویند من نمی توانم جایزه بدهم اما هر کس رمز را بگوید یک شعر زیبا بداهه به او تقدیم می نمایم درود بر شما