دوشنبه ۳ دی
کبوترانه ! 3 شعری از مهدی یوسفی نژاد( لولی وش)
از دفتر شعرناب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۸۹ ۰۰:۱۰ شماره ثبت ۱۶۳۱
بازدید : ۸۸۸ | نظرات : ۲۶
|
دفاتر شعر مهدی یوسفی نژاد( لولی وش)
آخرین اشعار ناب مهدی یوسفی نژاد( لولی وش)
|
می ترسم بانو ! از آن لحظه ای که نگاهمان به هم رسد و رنگین کمان تلاقی ِ باران و ُ آفتاب را در نگاهِ شهر جار بزند !
همین نگاهت ، کنار ِ ذهن همآغوش با خیال و سکوت کفاف ِ پرواز بادبادک را می دهد حالا تو هی بخند بر رنجوری ام بانو ! مانند این صندلی ِ کنار ِ تخت که هر شب خواب را در آن می گنجانم و او جیر جیر می خندد بر این همه رنجوری اصلا بگذار بیشتر بخندانمت می بینی ؟! پا برهنه آمده ام تا تو ....
آه بانو ! تو چه میدانی تاول ِ یادگار ِ شب چگونه امان ِ کفشها را بریده بود
می دانم روزی ، شاعر می شوم ، و برایت شعر کفشها را خواهم سرود و آنروز خواهی دید که آنها را بر کدام دیوار ِ افتخار بوسیده ام !
شاید روزگاری دور که برای سپیدی ِ گیست از دوره گردی ژنده پوش حنا می خری شعرم را در کاغذ ِ مخروطی ِ پیچیده بر حنا بخوانی !
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.