يکشنبه ۲۷ آبان
|
دفاتر شعر محمد مير سليمانی بافقی (باران)
آخرین اشعار ناب محمد مير سليمانی بافقی (باران)
|
"بغض غمی که بسته کمر بر شکار اشک"
ديـريست می کَشَد همه ام را به دار اشک
مـــــا از عـــيار سينه مردان شعله ايم
در کوچه ســار خلوت شبهای تار اشک
چشمان خيس مست تماشای حيرتند
در غـــــــرفه خموش مدلهای جار اشک
لبـــــــريز هــای هــایِ تــماس تصوریم
در لـــــــــــرزش عبور نگاه خمار اشک
اينجا هوای زمزمه ها شرجی غم است
از بـس شکست قفل سکوت نوار اشک
در کنــج آسمان غــــزل مانده ايم هنوز
همســــايه قـديمی ايــل و تبــار اشک
" بـاران " زشرم سر به بيابان نهاد ورفت
از انفــــجار آتشِ رقـص گــــــــدار اشک
هرچه کردم نشد از بغض اشکی که استاد عزيز م جناب زارعی نگاشتند بگذرم.....
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.