دوشنبه ۳ دی
ديوانگي شعری از محمد دبیری
از دفتر توي يك شهر غريب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۹ ۲۲:۵۵ شماره ثبت ۱۴۶۹
بازدید : ۱۷۵۸ | نظرات : ۲۹
|
آخرین اشعار ناب محمد دبیری
|
دیوانگی
گر شور حال عاشقی
بر جسم وروح، چنگی زند
عقل از وجود ضایع شود
حال جنون ظاهرشود
مجنون اگر مجنون شود
دیوانهً شیدا شود
ازبند ليلا مي رهد
برسوی او پر می کشد
گر حاضران زنجیر کشند
بر جسم وجانش تیغ کشند
بی هیچ، خودش را وا رهد
بر در دوست زنجیر کشد
گر در زمین زجرش دهند
شب تا سحر زهرش دهند
بی شک، خدایی میرود
در کوی يار منزل زند
گردرزمان حبسش کنند
بر ذهن او غوغا کنند
بی صبر، گریزان می شود
در نور حق گم می شود
گر مردمان دارش زنند
بر پیکرش زانو زنند
بی جان، به جانان میرسد
برآسمون پل میزند
دیوانه گر عاشق شود
بی پرده فریاد میزند
دیوانه گر شیدا شود
ضجه ان الحق میزند
دیوانه گر مجنون شود بی شک، تماشایی شود
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.