جمعه ۲ آذر
جاده ی تردید شعری از مشکوة توکل
از دفتر شکوه ها نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ جمعه ۷ تير ۱۳۹۲ ۰۳:۲۰ شماره ثبت ۱۴۴۴۵
بازدید : ۶۳۱ | نظرات : ۸۹
|
آخرین اشعار ناب مشکوة توکل
|
جاده ی تردید
****************************
من بودم و سکوت و شب و این پیاده رو
باران – ترانه – ماه و مِه و عید و سال نو
من بودم و خیال تو و حسرت و جنون
یک دل - شکسته - فراموش - غرق خون
با گامهای خسته و ره دور و وقت دیر
یک جاده - خط ممتد و برگشت نا پذیر
من بودم و شماتت و یک بغض یک لهیب
پایان عشق- نیمه ی عمر- اول نشیب
یک تیشه- ریشه ی عشق- زخم زبان و خشم
انگار سالهاست که افتاده ام ز چشم
هرچند در خیال ولی خوش به عشق تو من
پاداش می دهی شک و تردید و سوء ظن
من خوش خیال بودم و عشقم حجاب بود
هرچند جای عشق درون کتاب بود
من بودم و حکایت شبهای بی شکیب
سرشار مهر بودم و از عشق بی نصیب
آن شب ز درد چو ماری به خویش پیچیدم
من غصه حامله بودم و اشک زاییدم
حالا شکسته پای عشق ز طعن و ز نیشخند
مغرور - بی گذشت – خرده گیر خود پسند
من مات منتظر اینجا و جاده ی تردید
آغازی از تو دوباره به عشق و امید
مشکوة
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.