پنجشنبه ۲۴ آبان
سخنی با دوستان شعری از امیرموسویان
از دفتر شعر 1391 نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۲ ۱۴:۵۰ شماره ثبت ۱۳۷۳۵
بازدید : ۵۷۰ | نظرات : ۲۷
|
آخرین اشعار ناب امیرموسویان
|
222 شوخی 5
هیچ کس
نمی دَوَد ،
برای به خاک کاشتنم !!
اشک ها نیز نخواهند بارید!؟
بی " ریا "ل ؟!
باید " دریافتی " داشت
برای" اُجرَتِ " هر قطره ـ اشکی.
آهای
صاحبانِ چشمانِ " اجاره ای "،
نگران نباشید!
حسابی باز کرده ام
به نامِ " شما " ،
می توان
با هر " برداشتی "
بارانی کنید
" جشنِ " رفتم را.
نگاه کن
چه زیباست ،
با چشمانِ " تراکنشی" شان
چه " سونامی " یی راه انداخته اند!!؟؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام بر مدیریت محترم سایت،
شاعران عزیز و فرهیخته وهمه ی دوستانِ خوب و مهربانم:
این همیشه کوچک شما، تلاش زیادی نمود تا فقط تعداد 88 قطعه سروده ، از بین 213 سروده ، که از 28مرداد 1355 تا 30 اسفند 1391، سروده بود را انتخاب و بر روی " سایت وزین شعر ناب " بفرستد. و درتعیین این عدد ـ 88 ـ نیز حساس بود. امروز" 88 مین " سروده ی مورد نظر خود را ـ که جمع بندی تمامی این سال ها بود ـ به سایت شعر ناب ارسال کردم.
به دلیل درحال بازنشسته شدن و ، نیز انتقال همیشگی خانواده به تهران یا کرج (امروز) ، و درگیر یافتن منزل استیجاری واستقرار آنان، مدتی از سایت و نیز از ارسال شعر معذور خواهم بود. مسلماً دلم برای شما بزرگواران که همیشه مرا می خوانید و من با بی معرفتی و گستاخی هر چه تمام تر، هرگز از شما سروده ای نمی خوانم ، تنگ خواهد شد. البته از روز شنبه، شما ها را خواهم خواند تا جبران مافات کنم. اما اگر عمری بود و شعری قابلی داشتم، و یا این که مقاله ای تهیه کردم، در اولین فرصت ممکن باز هم مزاحم وقت گران بهای شما خوبان خواهم شد. البته استثنائاً برای سوم تیر که روز تولدم است یک شعر تکراری می فرستم. انشاءالله.
احساس می کنم که پس از ارسال این آخرین سروده (که یک روز قبل از انتخابات 92 می باشد) ، شعرم به پایانِ محتوایی خود رسیده و دیگر اندیشه ای و تصویری و حرفی برای گفتن، ندارد. یعنی حس می کنم که به پوچی خاصی رسیده و دیگر هرچه می سرایم، همه هذیان است وُ وهم وُ خیال. نه درد و اندیشیدن به درد. البته خود نیزت**** برای سرودن نخواهم داشت. دراین مدت، شعر مرا خسته تر کرده است ـ زیرا من هرگز تفننی و بی رسالت، شعری نسروده ام ـ و باید بنشینم. از برادر خوبم جناب حاج فکری عزیز که اجازه داده و اجازه می دهد که این گونه راحت و بی دغدغه با شما خواهران و برادران خوبم سفره ی دل وا کنم، و هذیانی از جنس دیگر بر هذیان هایم بیفزایم، تشکر می کنم. شاد و شاداب و مانا باشید. اهواز : پنج شنبه 24 خرداد 1392 . ا.م.غروب
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.