سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 16 خرداد 1404
    10 ذو الحجة 1446
    • عيد سعيد قربان
    Friday 6 Jun 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      هر جا که هستید همان جا نقطه آغاز است،تلاش بیشتر امروز،سازنده فردای متفاوت شماست. آندرو متیوس

      جمعه ۱۶ خرداد

      شهریار ناز

      شعری از

      امیر محمدی ارکانی (صادق)

      از دفتر نبض احساس نوع شعر دلنوشته

      ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۵۷ شماره ثبت ۱۳۷۲۶
        بازدید : ۱۰۸۱   |    نظرات : ۶۴

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      می دوید ، برهنه پایِ نگاهم به دلِ تیرهِ شب با دلی تنگ ، به امید وصالی که نرسیدم هرگز ! گاه می ایستاد و پای می کوبید ، نگاهم به جبران گناهی که نکردم هرگز ! *** آنشب از سرِ نیاز ، بشوق آن شهریارِ ناز شب را شکافتم با دلی پر زعشق و تمنا ،تا سپیده دم گلبوسه ها به میل خویش از سرتا به پای آن نسرینه اندام رُبودم. *** فانوس چشم در راهش آویختم راز ها گفتمش ، ازحکایت های دل از آتشی که سینه گدازد ، بوقت ناز آن سینه که عشق نبازد به پای او ... *** از مَرمَرین پیکر افسونگرش- عطر گيسویِ بلند ، خال آهو گونه اَش رازِ دو غنچه ی ِگل ، دو فرشته ... از عشقی پاک که خدا در گِل ما سرشته ... *** افسوس ، افسوس ... ناگاه تند بادی پیراهن پندارش را رُبود انگار بعد عمری هنوز مرا نشناخته بود ! و مرا لکه ی ننگِ هوسبازی پنداشته بود ! *** سراپا حیرتم،چه شد!؟دلم گناهی نکرده بود هزار افسوس ! هزار اندوه ! این تقاص عمری پاکبازی نبود... بود ؟! ای وای بَر من ... خدا ،جان من بود !؟ نبود ... *** او رفت ... *** رفت از بَرم به دیاری دور دست ، به دنبالش شتافتم ! لیک حسرت . حسرت ... *** بعد آن شب در آرزوی عطر زلف دلفریب اش از چشم سیه مَست ناز آفرینش ، سراغی نیافتم ! هزاران ستاره به دامان شب ز دیده نشاندم لیک پروین شب های خاموشم را دیگر نیافتم ... *** من ماندم ، جهانی تهمت داغ سیه خورده به پیشانی ام ، در حیرت ! سوگ عشق یا شرم از لکه ننگ ؟ بی امید - اُف بر این طالع شوم نگونبختِ غم نصیب ... . ****** . پ ن : کمی صبر، " دروغ صادق " نزدیک است ... ؟؟؟ امیر محمدی ارکانی (صادق) مشهد مقدس - 1392/3/22
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2