يکشنبه ۲۴ فروردين
درد ما درد غمت بود و تو میخندیدی شعری از محمد ساکی
از دفتر دفتر پنجم: شطحیات نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ ۵ روز پیش شماره ثبت ۱۳۶۹۴۰
بازدید : ۵۵ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب محمد ساکی
|
بنام خدا
درد ما درد غمت بود و تو میخندیدی
فتنهها از ستمت بود و تو میخندیدی
آنچه بودیم برای تو و لبخند تو بود
هر چه کردیم کمت بود و تو میخندیدی
دستها در هوس حلقه شدن در کمرت
چشمها بر کرمت بود و تو میخندیدی
داعشیها رگ خوابیدن ما را نزدند
سر ما در قدمت بود و تو میخندیدی
مغول و هیتلر و صدام و جهانخواران را
حق ما در شکمت بود و تو میخندیدی
رقص ما ساز تو و چنبر ما چرخ فلک
راز ما اوج غمت بود و تو میخندیدی
کوچکتان محمد ساکی
|
نقدها و نظرات
|
سلام و عرض ادب استاد خوشرو عزیز و ارجمند از نگاه عالی و نظر متعالی حضرتعالی بسیار سپاسگزارم سپاس فراوان از حضور سبز و ارجمند حضرتعالی در پناه خدای مهربان شاد و سلامت و سربلند باشید و برقرار انشاءالله | |
|
سلام و عرض ادب استاد استکی عزیز و ارجمند از نگاه عالی و نظر متعالی حضرتعالی بسیار سپاسگزارم سپاس فراوان از حضور سبز و ارجمند حضرتعالی در پناه خدای مهربان شاد و سلامت و سربلند باشید و برقرار انشاءالله | |
|
سلام و عرض ادب استاد عجم عزیز و ارجمند از نگاه عالی و نظر متعالی حضرتعالی بسیار سپاسگزارم سپاس فراوان از حضور سبز و ارجمند حضرتعالی در پناه خدای مهربان شاد و سلامت و سربلند باشید و برقرار انشاءالله | |
|
سلام و عرض ادب استاد زند عزیز و ارجمند از نگاه عالی و نظر متعالی حضرتعالی بسیار سپاسگزارم سپاس فراوان از حضور سبز و ارجمند حضرتعالی در پناه خدای مهربان شاد و سلامت و سربلند باشید و برقرار انشاءالله | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
شاعر خاص نویس
جالب بود.
برقرار باشید