دوشنبه ۲۰ اسفند
چند خط خطی در یک گاه شعری از حسین گودرزی تشنه
از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ ۳ روز پیش شماره ثبت ۱۳۶۳۱۴
بازدید : ۱۳ | نظرات : ۳
|
دفاتر شعر حسین گودرزی تشنه
آخرین اشعار ناب حسین گودرزی تشنه
|
چند خط خطی در یک گاه
─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅
دمنوش نگاهت دل و جان برد
ای صبح دل انگیز
غارت شده سمت نگاهت
دلداده وتسلیمی محضت
آغوش تو امنیت جانم
بگشا ومرا تا به ابد ,حبس به آغوش خودت کن
ای صبح دل انگیز
دلدادترینم
دلبر که تو باشی
دل تا به ابد در تب و تاب است
خورشید نگاهت
که بتابد
آغاز شود صبح من و عشق
ای عشق ترین عشق
صبحت به قشنگی
صبحت به طراوت
ای عشق ترین عشق
ای صبح ترین صبح
با عشق
تورا
دوست بدارم
با عشق
تورا
دوست بدارم
با عشق
تورا
دوست بدارم
#حسین گودرزی"تشنه"
─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅
مرا تبعید کن
در حبس آغوشت
بغل واکن
ضیافت به از این
هرگز نباشد ،نیست،ناید
دلم یک چله نه صد نه هزاران چله می خواهد
که در ناز نگاهت خیره و حیران
نیایش ها کند با دل
مراد جان....
مرید حبس آغوشم
بغل بگشا خدای قلب و احساسم
به تکرار فروان دوستت دارم
به تکرار فراوان دوستت دارم
به تکرار فراوان دوستت دارم
حسین گودرزی "تشنه"
─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅
با یقین سمت تو ای
حضرت دلنوش ....
به جان
به تماشا به تمنا به نیاز
آمده ام
تاتوباشی و شوی
هستی من
#حسین گودرزی"تشنه"
─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅
عجب عطری میان فاصل موهای تو باحائل گوشت
به وقت بوسه بر گرمای ناز گردنت داری
عجب عِطری شبیه بوی دشتی پر ز زنبق
نسترن...مریم...اقاقی....یاس...رز...حتی گل شب بو
نم موهای خیست
نبض رگهایت که دائم زیر لبهایم
نوای عشق را آواز میدارد
مرا در خلسه ی بودن
به سمت ناز آغوش پر از مهرت
فرا خوان میزند تا در تمنای تمام جان
به حبس دائم آرام بودن در تو جان خود را
چنان در تو به دست عیش سرمستی دهد با جان
که از مستی بودم در تن عریانت ای سرخوش ترین نوش پر از عشرت
هزاران واژه زیبا
به سمت صد غزل در جان اشعارم
زعشق تو نشیمن کرده و دیوانگیم را
برایت تا ابد
ابراز دارد
حضرت دلنوش....
که جانی و جهانم با تو بوی نم
نم نمناک ادراک خوشی در خلسه مست تماشای وجود و تازگی در سمت چشمان تورا ای جان......
و بوی خیسی اکنون
در آنِ کوچه ی آغاز دیدن را تداعی میکند در لحظه ها بر جان و دل
ای حضرت احساس....
تمام حرف ها را بیخیال
اکنون بیا تا بر ملا در جان هم
آغشته و آشفته هم
در خوشی لمس در ّبغل گاهه شدن در هم
فقط لبهای من بوسیدن از سمت تمامت را
زجانم با تمنا تا همیشه شعر تر خواهد
بغل بگشا
که جان بیتاب بودن در تو می باشد
بغل بگشا
عجب عطری میان فاصل موهای تو با حائل گوشت
به وقت بوسه بر گرمای ناز گردنت داری
عجب عِطری شبیه بوی دشتی پر ز زنبق
نسترن...مریم...اقاقی....یاس...رز...حتی گل شب بو
بغل بگشا
دلم حالا سرایش در دل عیشِ شدن ..ماندن...و بودن در تورا خواهد
که از جانم برایت با تمام جان چنین گویم
که جانی و جهانی ...جان جانم دوستت دارم
که جانی و جهانی ....جانجانم دوستت دارم
که جانی و جهانی......جان جانم دوستت دارم
#حسین گودرزی"تشنه"
۱۴۰۳/۱۲/۱۶
─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅
آقای غزل گفتی و کردی تو خطابم
از شعر نگاه تو ببینمست و خرابم
مستی زنگاهت به دل و جان بنشسته
بانوی غزل حضرت جان جام شرابم
#حسین گودرزی"تشنه"
۱۴۰۳/۱۲/۱۵
─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅
دوستت می دارم
دوست دارم به تماشا باشم
خیره بر صورت ماهت دائم
غرق در خوشبختی
لش به آغوش تو جان
نت به نت از لب تو بوسه بچینم
وشراب شدنم را در تو
سرکشم لا جرعه
عطر بودت گُلِ هرلحظه ی جان
دائمی باشد و مستی آرد
بر مشامِ دل و جان و همه ام
حضرت شوق دل و جان دلخوش
به وجودت هر آن
خواهم از محضر تو دلخوشی بی وقفه
عیش و عشرت به همیشه به تمامم باشی
وحشی چشمانت
دائم و بی وقفه
در دل شعر ترم
و به جان و همه ام
مستِ جُولان و تکاپو باشد
از خدا می خواهم
که همیشه باشی در کنارم با عشق
و به هر لحظه و آن
بغلت را برمن
مُهر تمدید زنی با بوسه
حضرت آرامش.....
دوستت می دارم
دوستت می دارم
دوستت می دارم
#حسین گودرزی"تشنه"
۱۴۰۲/۰۵/۱۹
─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بودند