جمعه ۱۲ بهمن
|
آخرین اشعار ناب مهدی ملکی الف
|
دو غزل و يک رباعی از مهدی ملکی الف
شعلهی غمها
پایان نده در قلب خرابم ضربان را
ای کاش به حسرت نکشانی دل و جان را
وقتی که به سرسبزی زیبای بهاری
بی عطر تو باید چه کنم فصل خزان را
با شعلهی غمها دلِ ویرانهی من سوخت
انگار که آتش زده باشند جهان را
در زندگیام باش که با شانهی گرمت
لبریز کنی یکسره از عشق... زمان را
بی صبرم و پیوسته دلم بعد تو خون است
از بین نبر این دلِ بی تاب و توان را
غمِ پر بار
تا به کی حسرت دیدار تو را خواهم داشت
در وجودم غمِ بسیار تو را خواهم داشت
بی گمان بار دگر در دل دیوانهی خویش
داغِ بوسیدنِ رخسار تو را خواهم داشت
باز امشب دل من بی تو فرو خواهد ریخت
بر سرم یکسره آوار تو را خواهم داشت
دوست دارم که فراموش کنم عشقت را
گرچه دائم غمِ پر بار تو را خواهم داشت
شک نکن تا به ابد بعد تو ناآرامم
باز دلتنگیِ دشوار تو را خواهم داشت
احساسِ قشنگ
میخندم و احوال دلم آرام است
اندوه همیشه در دلم ناکام است
احساسِ قشنگِ قهرمانی دارم
انگار درونِ دستهایم جام است
شاعر: مهدی ملکی الف
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.