عاشقمُ دلم از عشق خسته
بیچاره دل بالش درغم شکسته
فریادغمناک دل،از عشق کن حذر
گرفتارچشمم،اوست به هرغمزه داردنظر
عقل وشعورهم که باد رفته این غمزه هاست
گوشها مست قهقهه شیرین خنده هاست
این تن را باهمه عجزدربرابرت باخته ام
این باختن راازعاشقان دیرین آموخته ام