جمعه ۷ دی
.... شعری از ستاره مشرقی
از دفتر شعرناب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۹ ۱۰:۵۵ شماره ثبت ۱۳۳۷
بازدید : ۱۸۰۶ | نظرات : ۵۹
|
آخرین اشعار ناب ستاره مشرقی
|
آرمینه ی عزیزم در غمت شریکم با بغضی به وسعت آسمان ،، این شعر نیست ،، این فقط برای آرمینه است و دل داغدارش....
باید استاد و فرودآمد بر آستان دری که کوبه ندارد چرا که اگر به گاه آمده باشی ، دربان به انتظار توست و اگر بی گاه به در کوفتنت پاسخی نمی آید... و من اینجا هستم و باز بی گاه است... ایستاده ام و خمیده، خسته از این همه فرود و فراز که فرازش به قدر لمس کوتاه سقف هم کفاف نمی دهد و فرودش نمایشی ست از قعر هستی....! من اینجا هستم .. شکسته و تکه تکه شده و در آستانه ی عبور از در، \"کجاست بام بلندی...\" که پرواز کنم بر فراز آن و نگاه کنم آن سوی در را به جستجوی دربان ... که سالهاست رفته... ! به گمانم درِ دیگری باید بیابم و انتظار دربان دیگری که به گاه باشد...!!؛
پ.ن : بوی خاک باران زده میدهد یادم !!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.