سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        مجیز(زنهار)

        شعری از

        پیام مفخم

        از دفتر ترانه اجتماعی نوع شعر بحر طویل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۸ شهريور ۱۴۰۳ ۱۵:۰۷ شماره ثبت ۱۳۲۶۸۸
          بازدید : ۱۰۷۳۵   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر پیام مفخم
        آخرین اشعار ناب پیام مفخم

        چاپلوسی - حدیث گراف
        این بقول خودم بحر طویل  شر حال دوران کارمندی در حدود ده سال پیش بود که فشار کاری و روابط مجیزوار بسیاری از کارمندان من رو بر اون داشت که این مطالب را بنویسم ولی دیدن رفتار های مشابه در موقعیت های مختلف باعث شد فکر کنم شاید برای شرایط مختلف در اطراف آدم ها اینجور رفتار ها رشد و نمو پیدا کرده باشه و شرح ماوقع خیلی جاها باشه که امیدوارم عزت و ایمان افراد آنها را به راه حق برگردونه
        رییس رودر  چه حالی  چه مکانی /                بایدش در عرش برد     
        کی میدونه نمی دونه  زنهار هر چه پستی
        تمام این ورق های سیاه رو      /برسر میز /کی بریزی یا نریزی
        کی میدونه نمی دونه زنهار هر چه پستی
        غلو کردن/       تمام کار کوچک را …بزرگ کردن           /        برای یک دوروزی بیشتر بودن / بگو
        کی می دونه نمی دونه زنهار هر چه پستی
        دم رفتن /        تمام سفره ی دل رو     / برا آقا  تو رج کردن    /بگو
        کی می دونه نمی دونه  زنهار هر چه پستی
        اگه مردی/       اگه هستی /   اگه هنوز هشیار هستی  /     بگو احساستو با من  از این رذلی
        در این شهری/   که علم بازی است   / که ثروتمندیم ذاتی اس /نمی خواهی بشی دربند انسانی/   بگو هر آنچه می دانی
        کلک رو ساز خود کردن    /مجیزی را علم کردن/   هنوزم می ده آزارت؟   / بگو با من
        بگو با من نمی خواهی   / هنوزم توی تنهایی / پر اکراهی  /     از این  بیداد خودخواهی    
        شبا از غم  کنار تخت  / به زور قرض اکساز پام   / بدنبال سکوتی  تا /   بره از خاطرت  تلخی           
        بشه یک لحظه تاریکی /  مجال راه باریکی   /  از این پارک ژوراسیکی    /بگو با من
        دم صبحت /     به ضرب استرس         / از هر چه کابوسِ  ذلیلِ دستبوس      
        بازم به این دنیای تکراری ... تو باز آیی
        لباست را        / میان خواب و بیداری  / تو بر تن می کنی و    
        لقمه ای از حسرت و تردید ،می پیچی   / میانِ  حسِ بیزاری
        ولی  افسوس که یکبار م        
        به ترکِ این  مذلت،   خود نمی کوشی  /چرا تنها به تحقیر حقوقت چشم می پوشی
        منم مثه توام    تنها    
        ولی احساسمو  گفتم  /توی گوش زمان حتا /   اگه این داد من باشه /مثه یک خاطره برجا
        برا  هر کی که می خونه  / معما رو که می دونه   .... ولی  راه رهایی رو نمی دونه
        آخه کی می دونه نمی دونه زنهار هر چه پستی
        زنهار هر چه پستی/     زهر چه چشم بر روی حقیقت باز بستی
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        جمعه ۳۰ شهريور ۱۴۰۳ ۱۷:۱۷
        درود بر شما جناب مفخم بزرگوار خندانک
        دغدغه‌منده و جالب خندانک
        موفق باشید خندانک
        پیام مفخم
        پیام مفخم
        جمعه ۳۰ شهريور ۱۴۰۳ ۲۳:۳۲
        سپاس از شما شاهزاده خانم خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فرامرز عبداله پور
        پنجشنبه ۲۹ شهريور ۱۴۰۳ ۱۳:۳۹
        درود
        زیبا و دلنشین وپر معنا
        سروده اید
        🌹🌹🌹🌹🌹
        رقص قلمتان ابدی
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        شنبه ۳۱ شهريور ۱۴۰۳ ۰۱:۳۷
        درودها بر شما خندانک خندانک خندانک
        پیام مفخم
        پیام مفخم
        شنبه ۳۱ شهريور ۱۴۰۳ ۱۳:۲۱
        درود بر شما خندانک
        ارسال پاسخ
        پیام مفخم
        شنبه ۳۱ شهريور ۱۴۰۳ ۱۳:۲۱
        ممنون از توجه شما خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۳۱ شهريور ۱۴۰۳ ۱۶:۲۸
        زیبا
        وبردل نشست
        هزاران درودتان باد
        شاعرگرامی
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        پیام مفخم
        پیام مفخم
        شنبه ۳۱ شهريور ۱۴۰۳ ۲۱:۵۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        شرابی پر است از صواب سرودی گوارا و ناب ااا مرامت همه حُسن خُلق و پاداش تو صد ثواب
        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7