شنبه ۱ دی
زخم رخسار شعری از علیرضا صادقی
از دفتر قطعه نوع شعر قطعه
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۸ شهريور ۱۴۰۳ ۰۳:۵۰ شماره ثبت ۱۳۲۶۷۶
بازدید : ۶۶ | نظرات : ۱۱
|
آخرین اشعار ناب علیرضا صادقی
|
مرا دانی چرا زخم است رخسار؟
فلک سیلی زده است و جاش مانده
به زیر مدرک بخت نگونم
خدا مهری زده، امضاش مانده
تلف شد هرچه بود اقبال و فرصت
به جاشان حسرت و ای کاش مانده
ندارم وقت جبران هم، گمانم
از عمرم دیگر آخرهاش مانده
من آن فرهاد شیرین عقل بودم
که از شیرین فقط حلواش مانده
پریده است آنچنان سار از درختم
که تنها آش پشت پاش مانده
منم مجنون که بهتر شد به دارو
ولیکن حسرت لیلاش مانده
مداوا کی شود این زخم کهنه
که گویی استخوانی لاش مانده
|
|
نقدها و نظرات
|
ممنون فکر کنم منظورتان حرف ع هست. در نسخههای اول، «ز عمرم دیگر آخرهاش مانده» بود. ولی بعداً به این شکل فعلی تغییرش دادم که زبانش امروزیتر باشد. در این شکل، ع منقطع تلفظ نمیشود و شبیه «ازم رم» تلفظ میشود. ولی اگر این خوانش را دوست ندارید، همان «ز عمرم دیگر آخرهاش مانده» بخوانید 🙏 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبااااست..