سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 28 آبان 1403
    17 جمادى الأولى 1446
      Monday 18 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۲۸ آبان

        چه تخیلات پوچی...!- دوباره روز غصه شد (درسالگرد تنها برادرم)

        شعری از

        کریم لقمانی سروستانی

        از دفتر s@rv نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۷ خرداد ۱۳۹۲ ۱۷:۳۹ شماره ثبت ۱۲۸۳۶
          بازدید : ۵۵۵   |    نظرات : ۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر کریم لقمانی سروستانی

        دردمیکشد تنهائی ام !
        نگاهم باکوله بار غم ، طی میکند کوه رُنج
        افکارم منجمد ، نه ازسردی هوا !
        وسکوت دیده گانم برمفلوک قُله !
        که خلوت سپیده ای
         دهان گشودتا با خون سرخ ات
         نقاشی کندسیاهی های نقش بسته بردامان پلیدش
        نگاه کن ، درسقوطت به سوگ نشستند صخرهها !!!
        ازیادنمی برم پیراهن خیس ازخونت
        بوی عطر نجیب تن ات
        وتبسم آرامت درصخره های بی شرمِ رُنج
        باشُرشُر اشک همنوردانت
        چه ناباورانه ته نشینم کردی
        تا مبهوت بمانم همیشه درگرداب اندوه
        شبها مویه های چشمم خیس میکند بالش
        لخته های اشک روی آستینم میرقصند
        دیگرچروک برداشته زخمهای دلم
        به دوش میکشم خاموشی های خانه
        ونگاهم برتصویرمحجوبت
         که آویزان کردم درقاب شکسته ی سینه
         برگرد دوباره، تکمیل کن شعرصعودت
        بگشای دریچه ی خیالم
        چه تخیلات پوچی... !!
        **==**==
         
        دوباره روزغصه شد، دلم چه بیقرار شده
        نیامدی سکوت شب ، طلوع شام تارشده
        به آسمان نمی رسد، صدای ناله های من
        فشار داغ دوری ات ،به سینه کوله بارشده
        حساب ماه وُهفته ها نمانده ، رفته ازسُرم
        که لحظه های شادی ام، زدست توفرارشده
        وقارِخانه رفته ازفراق تو، چه گویم ات
        خوراک روزو شب مرا، بسان زهر مارشده
        میان قاب پنجره ، نشسته ام به سوگ تو
        که اشک دیده گان من ،بسان چشمه زارشده
        بیا دوباره شعرخود ، درون خلوتم بخوان
        نگاه غصه بارمن  ، اسیروانتظارشده
        s@rv
        شنیدم خاک مرده سرد است اما نمیدانم چرابعدازچندسال هنوزازگرمی آن میسوزم؟
        شایدقبل ازاینکه برادرم باشدهمنوردم بود !
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2