جمعه ۲ آذر
پوچ های تو خالی شعری از مشکوة توکل
از دفتر شکوه ها نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۲ ۰۸:۴۴ شماره ثبت ۱۲۵۳۲
بازدید : ۸۷۶ | نظرات : ۶۳
|
آخرین اشعار ناب مشکوة توکل
|
دلم گرفته از این پوچ های تو خالی
از این همه پر طمطراق پوشالی
از آن همه امر مهم و خاموشی
از این همه هیچی که گشته جنجالی
از این همه زر ؛ زور ؛ این همه تزویر
از این معلم و ملا ّ و مکتب لالی
هزار میوه رسید و ز شاخه ها افتاد
هنوز چشم امیدت به نارسی ، کالی ؟
اگر که پای تو در دام جهل در بند است
چرا به شوق رهایی نمی زنی بالی ؟
یکی به سوزش سوزن یکی به ایمایی
تو را به این همه نشتر نمی شود حالی ؟
به مکر دست تو در زلف یار می خواهند
مشو به ملعبه سرگرم زلفی و خالی
مباش منتظر معجزه مگو پس که؟
همین در و همسایه ؛ من ؛ جنابعالی!
بیا که تا ننشینیم ، تا رسد فرجام
اگر به رفتن روزی، اگر مَهی، سالی
بیا که حق قلم را ادا کنی مشکوة
اگر به دفتر عمرت زنند ابطالی !
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.