سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 15 آذر 1403
    5 جمادى الثانية 1446
      Thursday 5 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۱۵ آذر

        نباید شعرهایم چاپ شوند

        شعری از

        جبار فتاحی (رستا )

        از دفتر برای چشمانت نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۲۳ شماره ثبت ۱۲۲۸۲۳
          بازدید : ۲۱۴   |    نظرات : ۲۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر جبار فتاحی (رستا )

         
        نباید شعرهایم چاپ شود
        میترسم نباشم  و
        کسی
        تو را
        زمزمه کند
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ ۱۱:۰۵

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک




        جبار فتاحی (رستا )
        جبار فتاحی (رستا )
        جمعه ۲۷ مرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۲۴
        درود بر شما بانو حسین زاده گرامی
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ ۲۰:۴۰
        حسود و زیبا بود خندانک
        جبار فتاحی (رستا )
        جبار فتاحی (رستا )
        جمعه ۲۷ مرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۲۹
        درود بر شما جناب استاد استکی عزیزم
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۲ ۰۵:۳۴
        سلام.. خندانک
        خندانک خندانک
        جبار فتاحی (رستا )
        جبار فتاحی (رستا )
        شنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۵۲
        سلام و عرض ادب شاهدخت ادیب و اهل قلم
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        نیلوفر تیر
        چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ ۰۸:۰۸
        درودها جناب رستا خندانک خیلی زیبا بود و عشق خودخواه است خندانک خندانک نویسا باشید به مهر شاعر گرامی خندانک
        جبار فتاحی (رستا )
        جبار فتاحی (رستا )
        جمعه ۲۷ مرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۲۲
        درودبر شما بانو تیر گرامی که با حضور بی ریا و همیشگی تان چراغ راه هستید
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ ۰۸:۱۵
        درود جناب فتاحی
        بسیار زیباست
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        جبار فتاحی (رستا )
        جبار فتاحی (رستا )
        جمعه ۲۷ مرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۲۲
        سلام و عرض ادب خدمت شما جناب نظری عزیزم
        لطف حضورتان را ارج مینهم
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ ۰۸:۳۴
        درود وعرض ارادت خندانک
        بسیار زیباست خندانک خندانک خندانک
        امان از عشق خندانک
        موفق باشید خندانک
        جبار فتاحی (رستا )
        جبار فتاحی (رستا )
        جمعه ۲۷ مرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۲۳
        درود بر شما شهبانو زند گرامی
        گام حضورتان را ارج مینهم
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۲
        درودبرشما جبار جان عزیزمممممم بسیار عالی نوشتيد وعالی قلم زدید لذت بردم احسن برشما پرمفهوم بود احسنت برشما 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮💙💙💙💙💙💙
        🩵🩵🩵🩵🩵
        🩵💙💙💙
        💙💙💙
        🩵🩵
        💙
        جبار فتاحی (رستا )
        جبار فتاحی (رستا )
        جمعه ۲۷ مرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۲۶
        سلام و درود بر شما دوست و برادر عزیزم آقا جواد دوست داشتنی
        سپاسگزار حضورتان هستم
        ارسال پاسخ
        زهره دهقانی ( شادی)
        چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۵۸
        سلام و درود استاد گرانقدر و بزرگوارم
        کوتاهی سرشار احساس ناب عشق...👌🌹👌🌹👌
        عالی بود...💯💯💯
        چقدر قشنگ است شعرتان، می شود ساعت ها به آن فکر کرد...و ساعت از معنا و مفهوم لطیف و دلنشینش لذت بردم...😍👌
        چندین بار خواندم و لذت ها بردم...💐💐💐

        در پناه یزدان مهربان ✨🌿
        جبار فتاحی (رستا )
        جبار فتاحی (رستا )
        جمعه ۲۷ مرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۲۸






        ن شب خسته از کار برمیگشتم خانه که وسط میدان آزادی زنگ زد و بی سلام و علیک پرسید کجایی ؟

        گفتم آزادی...گفت آزادی؟ گفتم دربندم پرسید دربندِ؟ نفسم عمیق شد و آرام گفتم چشمانت...!

        وسط میدان آزادی از صدای داد و بیدادش که دلم میخواهَدَت همین الان، خنده ام گرفته بود و هیچ حرفی نمیزدم تا دلبری اش را ادامه دهد...تا خستگی ام را دَر کند...داد و بیدادش که تمام شد شروع کرد به خواندن...در صدایش پرندگان مهاجر در حال پرواز به ابتدای دریا بودند

        در صدایش دو ماهی مشغول لب بوسیدن بودند...در صدایش نیمه شب بود و موج و صخره ای که عشق بازی میکردند...

        زیر آواز که میزد دلم میرفت و در جغرافیایِ چشمانش گم میشد...

        وسط میدان آزادی دلم رفته بود و توان باز کردن چشم هایم را نداشتم...صدای بوق میشنیدم صدای رهگذر میشنیدم صدای فلان فلان شده مست است میشنیدم اما دلم نمی آمد چشمانم را باز کنم و تصویرش از مقابل پلک های بسته ام کنار برود...

        در صدایش غرق بودم که دزدی نابلد موبایلم را زد و رفت.

        و چه مورد سرقت قرار گرفتنِ شیرینی!

        دزد موبایل را زد و رفت و من به بیت بعدی فکر میکردم که میخواست بگوید "گوش کن با لب خاموش سخن میگویم،

        پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست..."

        ای دزد نامرد بایست! تازه داشت صدایش اوج میگرفت!

        تا چند ماه این خاطره بین دوستانمان دست به دست میشد و میخندیدیم.

        یک روز در محل کار، وسط هزار مشغله گفتند مردی موتور سوار جلوی درب منتظر شماست

        همان دزدِ نابلد بود...موتورش را خاموش کرد و سیگارش را روشن...دفترچه ای هم زیر بغلش زده بود.

        قیافه اش به دزد ها نمیخورد اما به عاشق ها چرا.

        بعد از دزدیدن تلفن همراه تمام پیام هایمان را خوانده بود...تمام پیام هایمان کلمه به کلمه!

        دفترچه و گوشی را داد و رفت.

        بعد از گرفتن موبایل انگار که ترس تمام جانم را گرفته باشد جرات نزدیک شدن و رفتن به سمتش را نداشتم.

        اما شب که تمام جانم طلب صدایت را داشت...گوشی را برداشتم و با عرق سردی که روی صورتم نشسته بود تمام پیام هایمان را مو به مو خواندم،تمام عکس هایمان را چهره به چهره زل زدم، تمام آواز های ضبط شده ات را نفس به نفس گوش دادم...صدای آرام شب بخیر گفتن ات را گذاشته بودم روی تکرار اما این شب به خیر نمیشد...

        تو نبودی و من مانده بودم با خاطرات ثبت شده ای که پیدا شده بود

        مانده بودم با دفترچه ی شعرِ دزدی که بعد از خواندن عاشقانه هایمان شاعر شده بود.



        سلام بر یگانه دختر ادیب و اهل قلمم بانو دهقانی گرامی و سخنور
        جهانی از لطف و مهر همیشگی تان سپاسگزارم


        ارسال پاسخ
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۱۷
        خندانک خندانک
        جبار فتاحی (رستا )
        جبار فتاحی (رستا )
        جمعه ۲۷ مرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۳۰
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        جمعه ۲۷ مرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۰۹
        کوتاه و
        زیبابود
        هزاران درودتان باد
        شاعرگرامی
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        جبار فتاحی (رستا )
        جبار فتاحی (رستا )
        جمعه ۲۷ مرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۳۱
        درود بر شما حضرت استاد جناب آقای انصاری
        ارسال پاسخ
        جبار فتاحی (رستا )
        جمعه ۲۷ مرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۳۴
        با درود و مهر ......
        یک گلایه از مدیران محترم و زحمتکش سایت دارم
        این نوشته رو با عکس نوشته ای زیبا ارسال کرده بودم
        دلیل تایید نشدن عکس نوشته ام چه بوده ؟
        این چندمین بار است که چنین موردی پیش میاد

        با سپاس
        نرگس زند (آرامش)
        نرگس زند (آرامش)
        جمعه ۲۷ مرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۴۷
        سلام شما عکس اپلود میکنید بعد ارسال میکنید؟
        ارسال پاسخ
        جبار فتاحی (رستا )
        جبار فتاحی (رستا )
        جمعه ۲۷ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۴۲
        سلام و عرض ادب بانو زند گرامی
        بله ابتدا از لینک عکس نوشته های خودم رو در کادر قرار میدم بعد میفرستم
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2