دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر عبدالله خسروی (پسر زاگرس)
آخرین اشعار ناب عبدالله خسروی (پسر زاگرس)
|
اینجا همه این راز سیاه را میدانند
ما نسل حسرت هستیم ...
آدمهای روزگار ما کلافه اند وسر درگم..
دنیا در سیاهی و تباهی فرو رفته است
وخدا مثل همیشه سکوت میکند..
باید گریخت از آدمهای بی هویت و
رازهای سیاه...
وقتی سیاهی همه جا شناور است
آرزوها در تابوت دفن میشوند..
نابرابری وبی عدالتی زندگی ها
را به چالش کشانده است...
اینجا انسانها زود گریه می کنند
چون دلهایشان پرپر شده است...
گاه بر سر دوراهی زندگی میمانم و
چه تفاوت بزرگی است
میان این دوراهی..
جسم من در زندان است و
روح من پرنده ای آزاد است ...
آن روز که رنگ آرامش دیدنی باشد
جسم من در زمین نیست...
عبدالله خسروی(پسرزاگرس)
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.